شعرناب

فیروز زنوزی جلالی

فیروز زنوزی جلالی
«فیروز زنوزی جلالی» داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس، کارگردان تئاتر و سینما، مدرس و منتقد بود. او که افسر بازنشستهٔ نیروی دریایی بود، اولین داستان‌هایش را در مجلات «فردوسی» و «کاریکاتور» چاپ کرد. او زاده‌ی یک آبان ۱۳۲۹ خرم‌آباد و درگذشته‌ی ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ (۶۶ سال) در تهران بود.
پدرش نظامی بود و به همین سبب بارها از شهری به شهری دیگر نقل مکان می‌کردند. جلالی به همراه خانواده‌اش در سال‌های پایانی دبستان به تهران می‌آیند و تا پایان دوران دبیرستان در تهران می‌مانند. او در ۲۰ سالگی به بوشهر می‌رود و به عضویت نیروی دریایی در می‌آید و چنان‌که خود نوشته‌است: همان وقت و در همان‌جا بود که از رنج واقع ناگزیر تن به سحر قلم و تخیل سپردم و اولین داستانم «یک لحظه بیش نیست» را نوشتم و برای مجله «فردوسی» فرستادم.
این داستان که در مجله منتشر شد او را به شکل جدی وارد فضای داستان‌نویسی کرد. وی در زمینه‌های مختلف هنری صاحب آثار متعدّد است.
- آثار:
- نمایش‌نامه:
«مثنوی کوچه»(۶۹)، «درختی در برزخ» (۷۰)، «غریبه»(۷۱)، «فاجعهٔ نوزدهمین»(۷۲)، «تیغ برپشت»(۷۳)، «سلطان و کاتب»(۷۴)، «نماز»(۷۵)، «جُنگ‌های هنری دریا»(۷۶) و…
- فیلم‌نامه:
«شور وشیرین»، «این کوچولوی پُردَردِ سر» (طنز).
- فیلم سینمایی:
«آینه و مرداب» و «آلفا هنوز زنده است».
- نقد:
«باران بر زمین سوخته»: بررسی و نقد داستان یک شهر، درخت انجیر معابد، مدار صفر درجه، آدم زنده از نویسنده فقید احمد محمود (تهران، تندیس، ۱۳۸۶، چاپ اول)، «آسیب‌شناسی ادبیات داستانی معاصر».
- مجموعهٔ داستان‌های کوتاه:
سال‌های سرد (۶۸)، خاک و خاکستر(۶۹)، «روزی که خورشید سوخت»(۷۰)، «مردی با کفش‌های قهوه‌ای»(۷۳) ـ برندهٔ دیپلم افتخار «۲۰سال ادبیات داستانی انقلاب اسلامی»، «اسکاد روی ماز۵۴۳»(۷۶)، «حضور»(۷۶)، «سیاه بمبک»(۷۷)، «گزیدهٔ ادبیات معاصر» (تهران، نیستان، ۱۳۷۸، چاپ اول) ـ زنوزی ۷ داستان منتخب خود را در این اثر فراهم آورده‌است: شکلات، فتّاح، سیاه بمبک، روزی، مثل بقیّهٔ روزها، داوودی‌ها، مسوّده، روزی که خورشید سوخت.
- رمان و داستان بلند:
«مخلوق»(۷۹) ـ برندهٔ دیپلم افتخار از بنیاد شهید. این رمان را عبدالعلی دستغیب در کتاب از دریچهٔ نقد با عنوان «قهرمان داستان در جدال با نویسنده» بررسی و تحلیل کرده‌است. / «قاعدهٔ بازی»(۸۶) که برندهٔ جایزهٔ «جشنوارهٔ دوسالانهٔ قلم زرّین» و اثر برگزیدهٔ بخش رمانِ «جایزهٔ جلال آل احمد» گردید. / «توپ پاشنه، سمت ساعت دو!» عنوان قصهٔ اول از یک داستان بلند ۳ قصه‌ای باموضوع جنگ دریاییِ خرمشهر در روزهای آغازین جنگ تحمیلی است. قصهٔ دوم این داستان بلند با عنوان «سکّان، سمت، میانهٔ اروند» نیز در مراحل چاپ قرار دارد و قصهٔ سوم این اثر با عنوان «خرمشهر، خرمشهر» در حال نوشته شدن است. این رمان ۳ قصه‌ای، بازسازی خاطرات زنونی از جنگ‌های آغازین دریایی در اروند ـ به هنگامی که وی کمیسر دریایی ناوچه‌های ۶۵ نیروی دریایی بوده ـ می‌باشد.
عمده‌ترین مضامین داستان‌های زنونی جنگ، فقر و شوربختی مردم و اندوه و محنت انسان‌های دردمند است. که او را در سال ۱۳۸۷ به جایزه ادبی جلال آل‌احمد را برای رمان قاعده بازی رساند (این رمان را در مرتبهٔ قیاس با بوف کور اثر معروف صادق هدایت قرار داده‌اند.). وی همچنین برنده جایزه قلم زرین شده‌است.
پاره‌ای از داستان‌های کوتاه او به زبان‌های عربی، انگلیسی، چینی و روسی ترجمه شده‌اند. حضور زنوزی در سمت داور و کارشناس در جشنواره‌های مختلفی چون کتاب‌سال، جلال آل‌احمد، قلم زرین، نقد سال، گام اول، داستان انقلاب، کتاب فصل و رمان متفاوت (واو) از دیگر فعالیت‌های اوست.
زنونی جلالی از زمستان ۱۳۹۴ دچار بیماری سرطان ریه شده بود. شیمی درمانی وی در ۲۹ فروردین ۱۳۹۶ به خاطر وخامت حال متوقف شد و در صبح روز ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ در بیمارستان درگذشت. ثمره‌ی ازدواج او با "مریم حاج‌حسین‌علی تجریشی" چهار فرزند با اسامی، فراز، فرزاد، فرزان، فاخته بود.
جمع‌آوری:
#لیلا_طیبی (رها)
ـــــــــــــــــــــــــ
منابع
- ویکی‌پدیا فارسی.
- ویکی‌ادبیات.
- همشهری‌آنلاین. ۲۳ فروردین ۱۳۹۶.
- خبرگزاری شبستان


3