شعرناب

نقد زندگی اثری از ساکوتی

افتاده‌ام به‌چاهِ هراسانِ بی کسی
کج‌راهه در موربِ شیبی تو زندگی
حاشا نکن به روزِ سیاهم نشانده‌ای
این روزها به‌وضعِ عجیبی تو زندگی
در حالِ مرگ چشم ندارم به‌یاری‌ت
باشی اگر به‌شکلِ طبیبی تو زندگی
در قلع و قمعِ توده مردم چه نیستی؟
اصلاً بدونِ مِثل و رقیبی تو زندگی
سیدمحمدرضالاهیجی ساکوتی.هند
سلام و درود بر دوستان عزیز و همراه شعر ناب
حکایت ما حکایتی آن است که ظریفی درباره اش می گفت:
از در می ره بیرون از پنجره میاد تو
حالا که در لیست سیاه هستم چاره ای ندارم جز آن که مطالبم را به شکل پستی مستقل در قسمت بالای سایت حک کنم به پاس ساحت شعر، هرچند اگر این پست هم به تقدیر حذف بپیوندد.
فرصتی دست داد تا نکته ای را با هدف مرور برخی مسائل مربوط شعر در کنار هم باشیم و ممنونم از دوست عزیزم جناب لاهیجی که با به اشتراک گذاشتن "زندگی" در شعرناب این فرصت را ایجاد کرد.
ابتدا
بی تردید یکی از کاربردی ترین عناصر اشعار کلاسیک "ردیف" است که خیلی از شاعران با بهره گیری از آن نه تنها لذت تکرار موسیقی سماعی آن را برای مخاطب ایجاد می کنند بلکه با استفاده از ردیف تاکید و تایید مطلب را دنبال کرده و موارد مختلفی را به واژه یا موضوع مورد نظرشان که در ساختار ردیف به کار می گیرند نسبت می دهند.
همان طور که در این اثر، ساکوتی، به "زندگی" پیله کرده و در انتهای تمام مصاریع ردیف دار با استفاده از این واژه آن چه را در ذهن داشته به این مفهوم گره زده است.
این که هر فردی زندگی را چگونه می فهمد و از دریچه چشمانش چه شمایلی دارد بحثی است کاملا شخصی که به نظر من ورود به آن و ایرادگیری یا تاییدش بسته به ذائقه مخاطب است و نمی توان حکمی کلی و قطعی بر آن صادر کرد پس با این استدلال ورود به این بحث منتفی است.
حشو- پسندیده یا ناپسند
بررسی ردیف استفاده شده توسط ساکوتی در این اثر نشان می دهد ردیف ترکیبی است (تو زندگی). صاحب اثر با الحاق پیشوند ضمیر دوم شخص (تو) به واژه ی زندگی ردیف خود را در آخر مصاریع ردیف دار نشانده است. تا این جای کار نمی توان معروض ردیف شد اما الحاق پسوند شناسه دوم شخص به حرف (روی) قافیه دقیقا قبل از ردیف، پدیده حشو را رقم زده است. ( ی- شناسه دوم شخص- + تو – ضمیر دوم شخص - + زندگی ).
بی تردید پیداست چینش با این ترکیب، حشوی است از نوع قبیح که انگار صاحب اثر برای نگهداری توازن و گریز است زیرپا گذاشتن قواعد مجبور به استفاده از آن شده و پیداست آوردن شناسه و ضمیر دوم شخص به دنبال هم ایرادی است غیرقابل دفاع حتی اگر صاحب اثر با حربه توجیه "تاکید" به آن بپردازد.
راهکار مناسب، تغییر زاویه ایجاد با استفاده از ترفند روایت
در این گونه موارد که شعرا دچار چنین ایرادهایی در شاکله شعر می شوند بهترین و پرکاربردترین شیوه رفع ایراد را می توان اینگونه بیان کرد: تغییر زاویه زایش شعر با بهره گیری از ترفند روایت.
به عقیده نگارنده نقد می توان با تغییری ظریف مصاریع و ابیات را با کمترین خدشه به حالتی روایت گونه سوق داد و باری که بر شانه های قافیه های به کار گرفته شده را سنگین کرده است با روایت سازی خالی کرد به عنوان مثال با تغییر مصرع:
فرزندِ نانجیبِ فریبی تو زندگی
به
فرزندِ نانجیبِ فریب است زندگی
صاحب اثر می تواند حشو قبیح خود را به راحتی رفع ایراد کند و از سویی استقلال ردیف که به واژه زندگی داده می شود می تواند جذابیت اثر را بیشتر کند.
هرچند با تغییر اینچنینی، مصاریع دچار تغییرات می شوند ولی بی تردید شاکله اصلی شعر حفظ خواهد شد و به واگویه های ذهنی شاعر آسیبی نخواهد رسید.
چنانچه در مصرع ابتدایی مطلع هم می توان به جای
الحق کمی عجیب و غریبی تو زندگی
با همین روش
الحق کمی عجیب و غریب است زندگی
یا
افسانه ای عجیب و غریب است زندگی
به اصلاح پرداخت.
به نظرم پرگویی و روده درازی تا همین جا بس باشد.
پایدار باشید و عزت زیاد
وحید سلیمی بنی 13 اسفند 99


1