شعرناب

تعلّقات و زنجیرهای پنهان خرافات قسمت ششم


تعلّقات و زنجیرهای پنهان
قسمت ششم
10. علامت
یکی از سنت های نادرست در عزاداری سالار شهیدان، بلند کردن عَلَم سنگین و بی خاصیت است که در هیئت ها و دسته های مذهبی به کار گرفته می شود این ابزار پس از ارتباط ایران بااروپایی ها در عصر قاجار از آیین های مذهبی مسیحیت اقتباس شده است که نه خردمندانه است و نه در قرآن و روایات به آن توصیه شده است.
11. بخت خوب و بد
گاه جریان ها به نفع بعضی افراد به گونه ای تمام می شود که برای دیگری آن گونه نیست مثلًا کاسبی هر معامله ای می کند به سودش تمام می شود هر جنسی می خرد قیمت آن جنس بالا می رود هر کالایی می فروشد با منفعت و بدون ضرر است همه می گویند او آدم خوش شانسی است. اما جریان امور برای بعضی افراد برعکس است به هر دری می زند بسته است و در هیچ کاری موفق نمی شود اکنون این سؤال پیش می آید که آیا واقعاً بخت و شانس وجود دارد؟ از آن جا که معیار واقعی بودن و یا واهی بودن اندیشه و عقیده ای، عقل و وجدان آدمی است قبل از هر چیز میزان ارزش چنین عقیده ای را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار می دهیم و سپس آن را از دیدگاه قرآن بررسی می کنیم.
در جهان طبیعت هر حادثه ای علتی دارد و در اثر همین ادراک است که مفهوم چرا برای ذهن انسان پیدا می شود مفهوم چرا همان سئوالی است که ذهن از علت اشیاء می کند. اگر ذهن این قانون را نپذیرفته بود که هر حادثه ای علتی دارد مفهوم چرا برای ذهن مورد نداشت و نمی شود چیزی بدون علت باشد. اعتقاد به بخت و اقبال یا تصادف و اتفاق فقط از جهل به علت حاصل می شود و قضای الهی به هیچ حادثه ای مستقیماً و بلاواسطه تعلق نمی گیرد بلکه هر حادثه ای را تنها از راه علل و اسباب خودش ایجاد می کند و انسان که نمی تواند در برابر علل حوادث بی تفاوت بماند و باید برای هر حادثه ای علتی بجوید اگر موحد و خداپرست باشد علل حوادث را به ذات پاک او که طبق حکمتش همه چیز را روی حساب انجام می دهد باز می گرداند وگرنه یک سلسله علل خرافی و موهوم بی اساس برای آن ها می تراشد یکی از آنها بخت و شانس است.
اسلام اقبال و ادبار انسان را در پرتو فعالیت های مثبت و منفی قرار داده است در منطق قرآن اگر شومی و بدبختی وجود داشته سرچشمه آن خود اعمال انسان است. قرآن می فرماید:
لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی
برای انسان جز آنچه تلاش کرده نیست.
اگر بشر اندکی واقع بین باشد روابط علّی و معلولی حوادث و قضایای عالم را درک می کند، می فهمد که مسأله شانس و بخت یک خیال است و عقل آن را به رسمیت نمی شناسد. کسی ذاتاً خوشبخت یا بدبخت نیست. گلیم بخت هیچکس نه چنان سفید بافته شده که قابل سیاه شدن نباشد و نه چنان سیاه که قابل سفید شدن نباشد، گلیم بخت هر کس همان صفحه روح و آیینه ی قلب خود اوست این صفحه هم قابل سفید شدن است و هم قابل سیاه شدن، علم و معرفت، ایمان و تقوا، اعتماد به نفس، مداومت بر عمل صالح، هم نشینی با نیکان این صفحه را سفید می کند و جهل، خرافات، تعصبات و فسق و فجور و مصاحبت با ناصالحان آن را سیاه و تاریک می سازد.
تحقیقات جدید نشان می دهد که افراد «خوش شانس» متولد نمی شوند بلکه خود در مسیر زندگی اقبالشان را بهبود می بخشند.
به گزارش سایت اینترنتی «آنانوا»، محققان دانشگاه «هارتفورد شایر» در یک مطالعه 10 ساله به منظور یافتن عامل خوش اقبالی زندگی 400 نفر از افراد خوش اقبال و بداقبال را بررسی کردند.
به گفته دکتر «ریچارد وایزمن» از این دانشگاه، افراد خوش اقبال در زندگی خود از چهار اصل استفاده می کنند:
اولین اصل خوش اقبالی عبارت است از: به حداکثر رساندن تعداد فرصتهایی که در زندگی برای افراد پیش می آید.
این افراد در زندگی خویش همواره پذیرای موقعیتهای جدید هستند و علاوه بر ایجاد موقعیتهای جدید برای خود، متوجه فرصتهای جدیدی که برایشان پیش می آید نیز می شوند.
دومین اصل این است که افراد خوش اقبال با تکیه بر الهامات درونی و حدسیات خود تصمیمات مؤثری می گیرند و سعی می کنند تا در هنگام تصمیم گیری در یک موضوع، ذهن خود را از موضوعهای دیگر پاک کنند.
به عنوان سومین اصل، افراد خوش اقبال همواره در زندگی خود انتظار خوش اقبالی دارند و این انتظار، به آنها کمک می کند که در هنگام مواجهه با شکستها و مشکلات بیشتر پافشاری کنند و در روابط خود با دیگران موفق باشند.
به گفته دکتر «وایزمن»، چهارمین و آخرین اصل خوش اقبالی این است که افراد خوش اقبال می توانند اقبال بد را به خوش اقبالی تبدیل کنند.
این افراد با استفاده از روشهای مختلف روانشناسی بر موقعیتهای نامناسب زندگی خود چیره می شوند و آنها را به میل خود تغییر می دهند.
ادامه دارد . . . . .
باقر رمزی باصر


1