مجید فروتنمجید فروتن مجید فروتن متولد سال ۱۳۲۵ بود که از شاعران نوگرای خطه جنوب محسوب میشد. چاپ آثار فروتن در نشریات معتبر دهههای چهل و پنجاه، نقش مؤثری بر شاعران جوان و شعر جوان جنوب داشته است. مجید فروتن در کنار شاعرانی چون هوشنگ چالنگی از جمله شاعران نوگرای دهه چهل بود که به گروهها و نحلههای آوانگارد شعر آن روزگار پیوند میخورد. او شاعری یود که بنا به گفتهها و نوشتههای بسیاری از منتقدان در روند فکری شاعران «موج ناب» تأثیر گسترده داشت و شاعران موج ناب برخی از ویژگیهای شعری خود را از شعر او وام گرفته بودند. سادگی بیان به دور از بازیهای رایج زبانی از ویژگیهای شعر موج ناب ایران بود که فروتن در آن تنفس میکرد. گرچه مجید فروتن تا مدتها از انتشار کتاب سر باز زد، اما منتقدان همواره به به نقش او و نیز آموزههای تئوریک او و امثال هوشنگ چالنگی، واقف و معترف بودهاند. مجید فروتن خود نیز در مصاحبهای به چگونگی این حضور و نحوه انتقال این آموزهها به کانونهای شعری جنوب اشاره دارد و معتقد بود که خانهتکانی در شعر امروز و حرکتهای غیرنیمایی با شعر آنان آغاز شده است: «تمام شاعرانی که عناوین گوناگونی از قبیل «دیگر»، «ناب»، «گفتار» و غیره... مدون کردهاند، شعرشان ریشه در شعر همین چند شاعر که نام کامل آنها را یک بار دیگر تکرار میکنم، دارد و من نه تنها از ریشه بلکه میتوانم از تنه و شاخ و برگ هم حرف بزنم: بیژن الهی، هوشنگ چالنگی، بهرام اردبیلی، پرویز اسلامپور، محمود شجاعی، فیروز ناجی، رضا زاهد، علی مولانا و کمتر از همه خودم. به خوبی به یاد دارم که حرکت تازه شعر فارسی توسط چالنگی، من و بعدها بهمن شاکری به صورت تشریحی و تعریفی از تهران به مسجدسلیمان و شاعران این شهر انتقال یافت./ تضییع حق دیگران آن هم در عالم هنر و ادبیات کار خوشایندی نیست... فکر میکنم که دوستان من از یک وجدان جمعی سخن میگویند و دعوایشان تنها به خودشان بر نمیگردد و... وقتی که میگویند من! منظورشان دیگران به علاوهی خودم است.{...} چه عیبی دارد که انسان کاری را که انجام میدهد بگوید پیش از من کس دیگری هم این کار را انجام داده و من از او یاد گرفتهام ولی من همان کار را بهتر انجام دادهام. حال آنکه چنین نیست و مقلد با همه این تفاصیل از مقلد ضعیفتر است. اصل از فرع حتی قویتر هم میباشد. چنین نیست که شاعران نسل ما چارچوبی را پرداخته باشند و شاعران بعد از ما آن چارچوب را آذین داده باشند. همه جا فرع را از اصل ضعیفتر ارایه دادهاند و همین است که دل آدمی را میآزارد و بدتر از آن وقتی که از سرچشمه نیز هیچ یادی نکنند از همین دل خون بچکد... راست است که گفتهاند: روزگار حافظه ندارد.» او، بامداد روز یکشنبه ۲۷ آبانماه ۱۳۹۲ در فارسان استان چهارمحال و بختیاری درگذشت و در کوهرنگ به خاک سپرده شد. در پی درگذشت مجید فروتن، شاعر پیشکسوت جنوب، سیدعلی صالحی یادداشتی در رثای او نوشت. سیدعلی صالحی مینویسد: هر دوست که از این جهان میرود، پارهای از جانِ ما را با خود میبَرَد. همین است که در مسیرِ سفر به ساحتِ زندگی ذره ذره مرگ را تجربه میکنیم. تا هنگامِ واقعه، بلند... در آخرین نفس بگوییم: «آه... راحت شدم! همه ما در حال تمرین و ترانهایم... برای آن سفر بیبازگشت. او زیرکتر است که در این واگشت لاجَرَم از دیگران پیش میافتد!: صبح دوشنبه است. بیستوهفتم آبان. خسته نگاه میکنم: پیامکی رسیده از جنوب: مجید هم رفت، فروتن! عجب، مجید... تو هم ما را جا گذاشتی به این جهان پشیمان!؟ شاعرِ جنوبِ همه حیاتِ من، ماه، آموزگار، عزیز! چقدر بیفرصت زیستهایم در این گره بَندِ پُر گریوه. اصلا فرصت نیست. حالا که محکوم به زندگی شدهایم، باید کار کنیم: کار و کار و کار...! همه برای بلوغِ انسان، همه برای امید، همه برای تکلمِ عشق! بر میخیزم، رو به کوههای بختیاری، دورادور، در دلم «گاه گریو» میخوانم برای مجیدِ ماه، مجیدِ قانع، مجیدِ سربلند که به گونهای فارغ از عاداتِ روزگار... شاعر بود. واقعا شاعر بود. باری... مرگی از این دست دانا و از این راه... رهاییآور نصیبِ هر کسی نمیشود. باید سخت شاعر باشی به این بادیه تا باران برای بوسیدنِ مزارت ببارد. من هم میبوسمت مجیدِ همه ما! تا دیدار...! سخت است، اما آسان!» از مجید فروتن مجموعه شعری به همت انتشارات مرید در سال ۱۳۷۹ منتشر شد. مجموعه شعر «صدای دیگر» هم گزیدهای از آثار منتشرشده او در دهههای چهل و پنجاه بود. دست نوشتههای منتشر نشده از زنده یاد مجید فروتن: این نوشتهها شامل سی و چند صفحه در خصوص تاریخ سرزمین بختیاری است که فروتن از زاویه دیگری تاریخ کهن سرزمین بختیاری را از دوران باستان با نثری زیبا روایت میکند و به حماسههای اساطیری ایران پیوند میزند. قصد داشت به صورت کتاب منتشر نماید اما ظاهرا ناتمام ماند یا ادامه آن جای دیگری است. - نمونهی اشعار: (۱) «دریا پری» اکنون زمان آرمیدن بر بالهای یک دریاست. اکنون دلم تپیدن فرداست. میبینمش بر بالهای سبز دو کبوتر دارد سپید با هالهای به رنگ چشمان. میبینمش گاهی بر آب و دستی بر آسمان اکنون دلم تپیدن دریاست. (۲) «ماندن و بودن» (همیشه ماندن – ای کوه!- همیشه بودن نیست.) با کوه ماه گفت. *** ز اندوه استوار با ماه کوه گفت: (اما همیشه ماندن و بودن میراث جاودانه خاک است.) (۳) دیر زمانی چنین بودم ستاره ای به دستم از نم رویا خیس حال که میخواهم زندگانی را سایهای باشم غم مردگانم نیست میان ابروها چه چیز میافتد وقتی نگاه از آسمان ملال میگیرد تنها تو باش که فرداها اگر چه بیخورشید با نام تواند. (۴) ماه در چشمهسار گندمها چهره میشوید رویاها خیس میگذرند عشق من پای بوتههای طلایی رنگ به خواب میرود. جمعآوری و نگارش: #لیلا_طیبی (رها)
|