شعرناب

غزلْواژه؛ بیانیۀ پیشنهاد فرم تازه‌ای در غزل امروز ایران

غزلْ‌واژۀ (و بيانيۀ پيشنهاد فرم تازه‌اي در غزل امروز ايران)
از ويژگي‌هاي برجسته‌اي كه مي‌تواند امروزه و بعدها کتاب «و تو را شنیدم...» (1389) را به گونه‌اي متفاوت جلوه دهد انتشار غزل‌هايي با شكلي ديگرگونه و تازه (نو) است به ضميمۀ بيانيۀ اين شكل تازۀ شعري كه آن را «غزل‌واژه» نام نهاده‌ام. ساختاری که از سال 1380 سرودن آن را آغاز کردم و به مرور اقدام به ثبت ملی آن کردم.
كارهاي فراواني در حوزه‌هاي شعر عاشقانه، اجتماعي، انتقادي و جنگ (و دفاع مقدس) زير اين شكل شعري نو كار كرده‌ام! در اين مجموعه غزل‌واژه‌هاي با محتواي جنگ و ادبيات پايداري منتشر شده است و برخي از غزل‌واژه‌هاي اجتماعي نيز در سايت‌ها يا مجموعه‌هاي جنگ‌واره به چاپ رسيده است.
بيانيۀ اين شكل نو، در كتاب «و تو را شنیدم...» به چاپ رسيده است و من در اينجا براي جلوگيري از دراز دامن شدن سخن و نيز براي معرفي كامل غزل‌واژه، متن كامل بيانيه را نقل مي‌كنم:
پیشنهاد فرم تازه‌ای در غزل امروز ایران
غزلْ‌واژه
در این شکل تازه، غزل به صورت سطحی موزاییک‌شده و منظم ارایه می‌شود و متن در همان شکل کلاسیک، با بافتی نو کار می‌شود. در این فرم، صنعت‌های بلاغی اگرچه با محدودیت‌هایی روبه‌رو می‌شود اما آن‌چنان فراگیر نیست که غزل آسیب جدی ببیند. تشبیه، تضاد، استعاره، حس‌آمیزی و پارادوکس برجسته‌ترین فنون بدیعی و بیانی هستند که همچنان قابلیت به کارگیری را خواهند داشت.
شعریّت ادبی تا اندازه‌ی فراوانی در این بافت، جای خود را به تصویرسازی‌های رئال و عینی می‌دهد. غزل بیش‌تر دوست دارد در خدمت روایت و تصویر قرار بگیرد تا «تغزّل»، احساس، تخیل و شعریت؛ با آن‌که رسالت غزل بیش‌تر همین گزینه‌هاست. اما با خواندن کارهایی از این دست، در کنار دیگر گونه‌های غزل، همان لطف فرم همیشه‌ی این قالب زیبا احساس می‌شود.
در این فرم تازه، فعل‌ها، حرف‌های اضافه و مضافٌ‌الیه از اندام جمله و ساختِ دستوری متن حذف می‌شود و غزل مجموعه‌ای از نام‌ها، صفت‌ها و اصوات است. شاعر می‌بایست قدرت تصویرپردازی و تسلط خود را در روایت و شعر، تنها در بستر این واژه ها نشان دهد و کارهای خواستنی و آرمانی مطلوب را بیافریند.
از سوی دیگر این نوآوری و دیگر نوآوری‌های در این راستا (:‌سالم) در مقایسه با دیگر نوآوری‌هایی که در عرصه‌ی غزل امروز صورت گرفته است مانند «بدعتِ‌ ناسازِ پست‌مدرنیزم» که به تخریب و نابودی این شکل زیبای شعری پرداخته است بسیار امیدوارکننده و شایان توجه است.
نخستين غزل در اين شكل را به طور رسمي در سال 1385منتشر كرد ه ام.(ر.ك: مجلۀ هابيل، تخصصي دفاع مقدس، شمارۀ 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30)
پيش از آن همان غزل(غزلْ واژۀ انفجار)را در پانزدهمين كنگره سراسري شعر دفاع مقدس(1385 ـ اروميه) ضمن توضيح كوتاهي خواندم.
سپس چكيدۀ بيانيۀ اين شكل را در سال 1386 براي كنگرۀ سراسري غزل جوان ايران (هرمزگان ـ بندرعباس)،برای دبير كنگره ـ محمدعلي بهمني ـ فرستادم.
در سال 1388 اين غزل در كتاب «از حنجرۀ كارون» (گزيدۀ غزل دفاع مقدس استان خوزستان، ص 106 ) به چاپ رسيد و موازي با انتشار همين كتاب، نخستين شعر را در اين شكل (در قالب مثنوي 6 بيتي) از يكي از شاعران، در يكي از مجموعه هاي شعر دفاع مقدس ديدم . شعري كه بر همين وزن، و در بسياري موارد، با همين واژگانِ«غزلْ واژۀ انفجار» سروده شده است! (ر.ك: بوي تمشك، مجموعۀ آثار منتخب دومين جشنواره شعر پايداري استان يزد، 1388، صص 146ـ147)
شعري كه بی هيچ گماني شاعرِ آن، دوازدهمين شمارۀ مجلۀ هابيل را ديده بود اما به آن اشار هاي نكرد!
براي نمونه به دو بيت از اين شعر توجه كنيد:
قرآن، تفنگ، تانك، مسلسل، گلوله، درد
آرام، بيصدا، دل عاشق، صبور، مرد
سنگر، سپاه، صف، دل محكم، اميدوار
گردان عشق، لشكر عاشق، وصال يار
البته شاعر به چند نكتۀ ساختاري در اين شكل توجه نكرده
است؛ مانند حروف اضافه و صف ت ها و نام هايي كه به صورت
مضاف اليه آورده است.
و همچنين تكرار برخي از واژه هايي كه در بيت هاي پيشين به
كاربرده است به طرح كلّي اثر آسيب وارد كرده است.
در این مجموعه، نزدیک به پنج کار به صورت غزلْ‌‌واژه در حوزه‌ی شعر جنگ کار شده است و در دیگر کارهای این مجموعه نیز بیت‌هایی به صورت پراکنده به کار رفته است. غزلْ‌واژه به صورت تک‌بیتی‌هایی در برخی از کارهای پیش‌تر از این دیده شده است و این یک امر طبیعی است که در کارهای خود نیز این‌گونه بوده است.
بهترین محتوایی که متناسب با غزلْ‌واژه به نظر رسید و تجربه شده است، محتوای اجتماعی ـ انتقادی است. غزل‌های فراوانی در اين حوزه کار شده است.‌ برای نمونه غزلِ زیر در حوزه‌ی شعر اجتماعی با حالتی شبه‌انتقادی از نخستين كارهاي از این دستِ نگارنده می‌باشد که البته صفت در رديف و همچنين مضاف و مضافٌ‌الیه در چند جاي ديگر به کار گرفته شده است:
پيرمرد کور
قرمز! چراغ راهنما، پيرمردِ کور
لرزان، ضعيف، روي عصا، ...پيرمرد کور
خلوت، سکوت، جمعه، خيابان، هواي گرم
زنبيِل، نان، خريد، دوا، پيرمرد کور
ماشين، شراب، مردِ جوان، پارتي، موزيک
سرعت، عبور، نقض، خطا، پيرمرد کور
ترمز...! شديد، ظهر، تصادف! صداي آه
خون! ضربه، قلب، جمجمه، پا پيرمرد کور
راننده، گيج، پرت و پلا، عربده، نهيب:
احمق! نفهم! سربه‌هوا! پيرمرد‍ِ «کور»!
راننده، گاز، دنده، خشن، بي‌محل، گريز
عابر: آهاي! مست! کجا؟!‌... پيرمردِ کور؟!
انسان، شرف، معاد، عدالت، حساب، حشر!
دوزخ، عذاب، کفر، خدا،پيرمرد کور!
... يک نعش، گنگ، کنجِ خيابان، مچاله، سرد
تنها، کنارِ جوي، رها، پيرمرد کور!
محمود طیّب(سراجی، 1388: 50)
نمونه‌هایی دیگر از غزل‌واژه‌های من که به همراه متن بیانیه در کتاب «و تو را شنیدم/ روزی که/ اتّفاق افتادی» در سال 1389 منتشر شده است:
یک بمب... ناگهان متلاشی و بعد... هیچ
در هم زمین ـ زمان متلاشی و بعد... هیچ
کیهان غبار ـ قرن، فضا، کهکشان غبار
انگار آسمان متلاشی و بعد... هیچ
هر گوشه روی فنس، زمین، تانک، خاکریز
اندام یک جوان متلاشی و بعد... هیچ
دل، روده، پشت، شانه، جگر، سینه، دنده‌ها
سر، دست‌ها، زبان متلاشی و بعد... هیچ
...قانون زیستن اگر این جبرِ وحشی است
سرفصل‌های آن متلاشی و بعد... هیچ
...وقتی که از شعورِ خدا منع می‌شویم
گیرم که این جهان متلاشی و بعد هیچ
«آشوب»، «ظلم»، «نقضِ حقوقِ بشر»، «تضاد»
: شیطان، وجود آن متلاشی و بعد هیچ
نفرین به هر کدام شما ـ پست‌های شوم!
تندیس‌های‌تان متلاشی و بعد هیچ
دین و خدای‌تان همه تبعیض و اختناق
دین و خدای‌تان متلاشی و بعد هیچ!
(و بعد هیچ، و تو را شنیدم/ روزی که/ اتفاق افتادی، صص 23 ـ 24)
یا:
قلب، شريان، فشار، اكسي‍‍‍‍‍‍ژن
ناله، فرياد، حنجره، هن‌هن
جمعه، ياسين، بروج، رحمان، حشر
فاتحه، شمس، نور، انسان، جن
فتح، اعجاز، عجز، برگشتن:
حتم، ممكن، محال! ناممكن!
عزم، راسخ! اراده، دل، امّيد
قول، برهان، كلام، دم؛ متقن!
عشق، ناموس، آبرو: هستي!
خصم، دژخيم، مرتجع: موهن!
جنگ، حمله… مقاومت، ايمان
ضجه، خشكي، كوير، توفان، شن...
(غزلْ‌واژه‌ی اعجاز، همان‌جا، صص 44 ـ 45)
یا
غزلْ‌واژه‌ی دفاع
حادثه، دژخیم، تجاوز، ستیز!
بمب، وطن، خانه، بدن... ریز ریز
شهر: خطر، دلهره، موشک، هجوم!
ریخته، ویران، همه، زخمی، مریض
تانک، مسلسل، توپولوف، ژ.3، کلت!
حمله، منوّر، تله، مین، خاکریز
خاک شده کوچه، دکان، خانه هم
در ستم افتاده خدا، شهر نیز!
ما: زن، فرزند، سراسر، دفاع
دشمن: نیرنگ، شبیخون، گریز
قبر، کفن، روح، تقرّب، خدا
عرش، برین، وصل، تجرد، عزیز!
(غزلْ‌واژه‌ی دفاع، همان‌جا، صص 58ـ59)
یا رباعی شلّیک!:
یک توپ، سه تا گلوله، شلّیک، هدف
بی‌علّت و بی‌مقوله، شلّیک، هدف
یک توپ، سه‌تا گلوله، یک مدرسه، بعد
سرمستیِ شومِ لوله، شلیک، هدف
(همان‌جا، ص120)
همه‌ی شکل‌های پیشنهادی و نظرهای در حوزه‌ی غزل تا امروز مورد احترام می‌باشند و این فرم در کنار دیگر فرم‌ها، پیشنهادی برای غزل امروز ایران است. بدیهی است که شکل و بافت اصیل غزل و آنچه از پیش به ما رسیده است زیباترین فرمی است که از این قالب انتظار می‌رود و همواره دلنشين و زيباترين خواهد بود.(طیّب،1389: 19-22)
همان‌گونه كه در متن بيانيه نيز آمده است از آغاز شعر فارسي تا كنون كوتاه‌گويي و گزيده‌گويي باب بوده است و اين بيت نظامي را كه «كم‌گوي و گزيده‌گوي چون در / تاز اندك‌ تو جهان شود پر» بس به جا می‌دانیم. و همين است كه گاه در شعر فارسي- به ويژه از (دوره مشروطه (1284،1285-1304) به اين سو، به مصراع‌ها يا بيت‌هايي بر مي‌خوريم كه صرفاً چينش و بافتي از نام‌ها يا صفات هستند و شاعر از حروف اضافه، مضاف‌ها و فعل‌ها در متن بهره نبرده است. اما نكته اينجاست كه در همۀ آن موارد يا تعمدي در كار نبوده و يا اگر بوده، هر شاعر معمولاً به يك يا دو مورد تنها بسنده كرده است (آن‌هم در مصراع يا نهايتاً بيتي!) و نخواسته يا نتوانسته است شكلي نو را پديد آورد. همان گونه كه پيش از نيما (بي هيچ قياسي) شمس جهان كسمايي (1262-1340) كار يا كارهايي شكسته و كاملاً آزاد سروده و منتشر كرده بود اما تلاش‌هاي نيما بود كه مشكلي نو را رسميت بخشيده و تثبيت كرد!تا قضاوت و ديد منتقدان، شاعران، شعر‌دوستان و آيندگان چه باشد. پایان/.
منابع:
ـ اسرافیلی، حسین. (۱۳۸۵) زخم سیب. مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس (گردآوری). تهران: صریر. شابک ‎۹۶۴-۶۱۷۴-۲۸-۰. خانهٔ کتاب.
ـ بوی تمشک(۱۳۸۸) مجموعه آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد.
ـ ساکی، بهمن. (۱۳۸۸) از حنجره کارون. مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان (گردآوری). تهران، نیلوفران. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۵۵۱۳-۲۲-۶. خانه کتاب.
ـ ساکی، بهمن. (۱۳۹۷) فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر. جلد نخست، تهران، عصر داستان. شابک ‎۱-۳۰-۶۹۷۰-۶۰۰-۹۷۸. خانه کتاب
ـ سراجی، محسن (۱۳۸۸) برای روزهای مبادا ۳، چاپ نخست، مشهد، انتشارات سخن گستر.
ـ طیّب، محمود. (۱۳۸۹) و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی. تهران: حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس. شابک ‎۹۷۸-۶۰۰-۵۲۶۲-۶۲-۹. خانه کتاب.
ـ طیّب، محمود(1394) مدرنیسم و پست مدرنیسم در غزل امروز ایران (با مقدمه‌ای بر غزل فارسی از آغاز تا دوره مدرن)، تهران، فرهنگ مانا.شابک ‎۹۷۶-۶۰۰-۷۱۱۸-۶۷-۲. خانه کتاب.
ـ هابیل، مجلۀ تخصصی دفاع مقدس، شماره 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30


2