اسماعیل فارساسماعیل فارس ملا اسماعیل فارس از شاعران قرن سیزدهمهجری قمری درشهربروجرد دیده بهجهان گشود. وی متخلص به «فارس»بود و به لقب«سیفالشعراء» ملقب بود. «محمدحسنخاناعتمادالسلطنه»در کتاب«الماثر و الاثار» که در سال۱۳۰۶ قمریتألیفکردهاست، مینویسد که:"فارسشاعریماهر و در اینزماندر تهرانمیزیسته است." شعرهایفارس، در ستایشمذهبشیعی و درباری استووصفآبوهوایبروجردوموضوعات دیګر. دیوان فارسبهخط نستعلیقپانزده سطریدرکتابخانهی آستانقدس رضویمشهد موجودمیباشد. فارس بروجردیدر آغاز سدهی چهاردهمهجری قمری زنده بوده وکتاب«منتخب الزیاره»رادر سال۱۳۰۶بهچاپ رساند. فارسبروجردی شغلشتجارت وبازرګانیبودهودرفن شعروادببهرهایوافر داشتهو بابسیاریاز شاعرانمعاصرشدرارتباطمکاتبهایی بودهومعاصرین اورادرآثارنظمیونثری خودستوده اند، ازجمله«وفایی شوشتری». فارس در سال ۱۳۱۱قمری در بروجرد درگذشت و در گورستان کوی صوفیان آرمیده است. در ضمنآب انبار قدیمی حاج ملا اسماعیل در بروجردیادگار اینشاعر بزرگمیباشد. - کتاب شناسی: ✓ دیوانفارسبروجردی. ✓ منتخب الزیاره. ✓ قصیدههای فارس بروجردی. - نمونه اشعار: (۱) ویحک ای شهربروجرد به امصار ببال که بگستردهمایشرفت ازسر بال هزارشاعرمداححضرت توچوفارس هزارواصف و صاف صفوت تو چوحسان. (۲) رسیدموکبمسعودفخردودهی عدنان بسویشهربروجرد ازدیارخراسان چوپابهخاک بروجرد سود، سود زرفعت کلاهگوشهی اینخاکدانبهگوشهیایوان. (۳) نکتهدانشاعرسحارموفارسبهعجم سرفراز از همهعلمیچو سرافیلممن مسکنمشهربروجرد، چهشهری که ز لطف گفتهفردوسبرین کزتوزتخجیلممن پیشهامشغل تجارت، هنرم گفتن شعر دردبستانادبمعنیترسیلم من. (۴) بر قفلمراداتمن ای کلک کلیدی یا تیره شببختمرا صبح، سپیدی نام من و شعرم، ز تو مشهور جهان شد توکشوراقبالمرا، پیکو بریدی. (۵) سپاهبرفدرکانونمسخرکرددنیارا چنان، کاندرمه نسیان ریاحین، کوه و صحرا را رسیده برفبر جائی،که از اوجشبه آسانی توان یازید دستو برگرفت،اکلیلجوزا را شگفتینیستگردهری،قیامتراشودمنکر که حشر از زیر این برف گران،سخت است موتا را شد آتش قبلهمردم، مگرکرد استبهمن مه یکیازداعیانملتزرتشت، سرمارا. جمعآوری و نگارش: #لیلا_طیبی (رها) ـــــمنابعـــــ ✓سخنوران بروجرد، صفحه ۳۳۴. ✓ فرهنگ سخنوران، جلد دوم، صفحه ۶۸۰. ✓ الماثر و الاثار، اعتماد(الما) صفحه ۲۹۶، جلد اول. ✓فهرست کتابخانهء مرکزی دانشگاه تهران،جلد ۱۴، صفحه ۲۲۴. ✓تاریخ بروجرد، جلد دوم صفحه۲۴۹. ✓ فهرست کتابخانهء آستان قدس رضوی، جلد ۶،صفحه۳۵.
|