حزین بروجردیحزین بروجردی حسین حزین بروجردی در سال ۱۳۲۷ قمری در کوی باغ پستهی شهر بروجرد چشم بهدنیا گشود.ایشان در جوانی بمدت ده سال با پای پیادهبه مسافرت رفتهومشایخ طریقتوعلماءشریعتراملاقاتمیکرد و از محضرشان کسب فیض کرد. وی چندین اثر از خود بنامهای:"دیوان فصاید ادبی"؛ "دیوان غزلیات"؛ "چکامههای پارسیسره"؛ مثنوی "مرصدالاسرار"، در وقایع کربلا؛ دوبیتیهای"سوز و گداز"؛ "دیوان مدایح ومراثی ائمۀ اطهار"؛ "تذکرۀحزین"، دربارهی شعراء بروجرد. ایشان در جوانی به پیشهی بنایی روآورد ودر کنار کار شروع به سرودن شعر نمود. وى به دفعات پاىپیاده بهزیارت آستان امیرالمؤمنین(ع)وحضرتاباعبداللهالحسین(ع) رفت. او بارهااشعارش راكهدر مدح ائمه اطهار سروده بود در محضر آیتالله بروجردی قرائتکرده بود. از مهمتریناقداماتى كه حزینبروجردی درفنتاریخنویسىدر طولحیات خویش انجامداد، جمعآورى زندگى بسیارى از بزرگانوشعراىشهربروجردبهنامتذكرهى «حسین حزین بروجردی»میباشد. استاد حزین بروجردیدردیار خود در گذشت و پیکرش درقبرستان قدیمی جهانآباد بروجرد بهخاک سپرده شد. - آثار و تألیفات: ✓ سوز و گداز (شعر، بروجرد ،۱۳۲۸) ✓ مرصد الاسرار در وقایع كربلا (بروجرد ۱۳۳۳) ✓ دیوان قصاید ادبى و اخلاقى (در حدود سه هزار بیت) - دیوان غزلیات قدیم. - مفردات؛ ترجیعات؛ تركیبات و رباعیات (نزدیك به پانزده هزار بیت) ✓ دیوانغزلیات جدید (نزدیك به هزار بیت) ✓ چكامههاى پارسى سره (در هزار بیت) ✓ متفرقاتحزین ✓ خزانه حزین ✓ پیشهوران دانشمند و سراینده (منثور) ✓ مثنوى راز و نیاز ✓ مثنویآتش عشق ✓ منظومه معراجیه ✓ سرگذشت حسین حزین (تاریخى، جغرافى، ادبى، مسافرتها، پیشآمدها) ✓ گلچین حزین بروجردى به ترتیب حروف تهجى. ✓ مثنوى تابش خورشید ازل (دو جلد) ✓ ساقینامه یا آیینهى عبرت. ✓ نامهاندرزهاى پارسى سره (نثر) او در نقل قولی، میگوید: "چون فرزند نداشتم آثار خود را به عنوان فرزند صالح و خلف برجا میگذارم که بعد از من سالها بماند، گرچه تا امروز کسی مرا تشویق نکرده و همه ذوق درونی بوده است". - نمونهی شعر: (۱) بروجرد بود نظیربهشت برین دیار بروجرد ز بس صفا و طراوت شده بکار بروجرد بهشت را نتوان شرح وصف کرد و لیکن توان مقابلهاشکردبادیاربروجرد دماغ جان زگل اهل ذوقغالیهساکن تو برحزینمنگر چونکه اوستخار بروجرد. (۲) دلا تا چند و کی پایند هم سود و زیان باشی ز فکر دنیوی با خویش و مردم سرگران باشی تواندرمال وثروتفرضکردیکامرانی را ولیدرترک او بر وجهاکملکامرانباشی ز خورشیدونجوم رادمردان زیبوزیورکن اگرچهارفعوعالیبه مثلآسمانباشی (حزین)مو بر رخت نارسته در عشق خدا بودی سپیدی بر سیه غالب شده باز آنچنان باشی. (۳) بشنو این پند حکیمانه و پیکار مکن تکیه برگردشگردونتبهکارمکن ای زبردستز بازویمکافات بترس زیردستانجهان رادگر آزارمکن میل داری شب تار توشود روزسفید روز اسپیدکسیراتوشبتار مکن هیچ راهی بسوی حق چو نکوکاری نیست برخلافخردوعاطفهرفتارنکن از(حزین)پند نیوش و به خردمندی کوش حالگویندهمبینپشت به گفتار مکن. (۴) گفتا غم زمانه و عشق نگار چیست گفتم چو عشق هست غم روزگار چیست گفتا خزان به نزد تو خوشتر و یا بهار گفتم لقای دوست خزان و بهار نیست گفتا قرار گیر به دنبال ما مگرد گفتم کم از سپهر نباشم قرار چیست گفتا نهانم از نظر و آشکار نه گفتم تویی نهفته اگر، آشکار چیست گفتا صفات نیک مرا در شمار آر گفتم که لعل نزد لب آبدار چیست گفتا (حزین) ز کوه گناهت گرانتر است گفتم به نزد مغفرت کردگار چیست. (۵) جوانی رفت و پیری در رسیده است سر و صورت پر از موی سفید است بروپیری کهرخسارتسیهباد زدیدارتوام قطعامید است. (۵) خوشا چشمی که هرگز بد نبیند خوشادستیگلمردم نچیند خوشا پایی که دنبال بدی نیست خوشا آن کس که خوبی را گزیند. جمعآوری و نگارش: #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ـــــــــمنابعـــــــــ - اثر آفرینان، جلد دوم. - سخنوران نامی و معاصر، جلد دوم. - وبلاگ مشاهیر بروجرد ۱۶.
|