هدف از قالب های جدید شعری فایده ی قالب های ابتکاری نگارنده چیست؟ از آن جایی که بسیار اشخاص با انگیزه ها و شیوه هایی مختلف، این سؤال را پرسیده اند، می پرسند و خواهند پرسید، اکنون، دوباره و در واقع، چندباره پاسخگو هستم. در مقدمه، این را عرض کنم که خودِ نگارنده هم از قالب های بی اساس که ساخته می شوند به دست برخی افراد غیرمتخصص، ناراضی و معترض است و امیدوار به این که مخاطبان گرامی، همه را با یک چوب نرانند و برای تشخیص سِرِه و ناسِرِه و جواهر و بَدَل، قدری حوصله به خرج بدهند. و اما درباره ی آنچه نگارنده، سبک #شعر_پیشرو نامیده است: نخستین گونه ی بارز آن را در #سه_گانی جناب دکتر #علیرضا_فولادی می بینیم و #شعر_آمیزه و احتمالا #غزل_پست_مدرن را، هم بتوانیم در این سبک، قرار دهیم و این جانب نیز گونه هایی دیگر از آن را به ارمغان آورده ام (همچون #سروش، #سه_گلشن، #شعرسبز_یا_چندآهنگ و #شعر_تک). فایده ی سبک شعر پیشرو بطور خیلی خلاصه، بهره مندی از گلچین امتیازات هر دو سبک سنتی و نو است و پیش تر، شعر پیشرو را بعنوان فرزند شعر سنتی و نو، معرفی کرده ام. سبک پیشرو، قالب ها یا (به دلایلی بهتر است بگوییم:) گونه هایی دارد و هر گونه ی آن، زیرگونه هایی. فایده ی گونه ی شعری #سروش بطور خلاصه، دستیابی به شعری زیبا، کوتاه (و گاهی پیوسته)، کوبشی، باز و پذیرای انواع زاویه های دید و حداکثر تنوع پردازی و ترجیحا برخوردار از آرایه های ادبی است. در #سه_گلشن به دنبال ساخت گونه ای بوده ام که هر سه بخش آغازگر، بَدَنه و پایانبخش را بطور جداگانه در خود داشته باشد و بتوان آن را به صورتی شبیه غزل (و دیگر شیوه های سنتی و نو) به کار برد اما بیرون از محدودیت های دست و پاگیر غزل باشد. در #شعرسبز (یا #چندآهنگ) درپی دستیابی به گونه ای زیباتر و البته قاعده مندتر از سپید بوده ام بویژه این که هرج و مرج فراوان در سپید و همه گیر و کم ارزش شدن شاعری به واسطه ی آن واقعا آزارم می داد. همچنين زیرگونه هایی از شعر سبز، به شعر سنتی، گرایش بیش تری دارند و در آنها هم علاوه بر تنوع وزنی و کاربرد واژه هایی که در وزن رسمی نمی گنجند، تغییر فضای عاطفی شعر دراثر تغییر وزنی هم ممکن می شود. #شعر_تک را در حال کار با تلگرام و به علت محدودیت تعداد واژه در حاشیه ی تصویر، دریافته و پس از ویرایش هایی، آن را کوتاه ترین گونه ی شعری ممکن در کل زبان ها اعلام کرده ام. مطلب دیگر، این که: بی گمان، ارائه ی مثال شعری در این زمینه، بسیار لازم بوده اما برای عدم طولانی ترشدن کلام، از آن صرف نظر شده است. امیدوارم مخاطبان علاقمند، با اندکی جستجو، به مثال های مناسب، دست یابند! و مطلب آخر، این که: شعر نیمایی و سپید - با همه ی امتیازات شان - تا حدود زیادی برپایه ی الگوبرداری از شعر غربی به فارسی وارد شده اند. گونه های شعر پیشرو، بومی سازی ادبی قوی تری دارند و نگارنده، امیدوار است با همراهیِ پژوهشگران و سرایندگان گرانقدر بتوان در چنین گونه هایی و بویژه در سروش و شعر تک، اشعار ارزنده و پرتعداد به انگلیسی و دیگر زبان ها سرود و همچنان که هایکو، ارمغان ادبیات ژاپن است، صندلی زبان پارسی در گونه های شعر معاصر جهان، خالی نمانَد. این پاسخی بوده بر پرسش هایی پی در پی، سپاس، #محمدعلی_رضاپور (#مهدی)
|