شعرناب

بوی تعفن

قلب احمقم ؛
راستش را بخواهی زمین جای پستی است
پر از لبخند های تنصعی .
دلم گرفته از آدم ها چرا من را نمی فهمند ؟
از کوچه ها که می گذرم
در همه جا بوی تعفن پیچیده ..
احساس و عاطفه ها پژمرده شده
تمام دل ها سیاه شده و نگاها تماما سرد
و اما در این دریچه نا آرامی
که سیب باغ را کتمان می کند
تو چه صبری داری !
می شود تسکین بود یا حتی ترانه ولی تا کی ؟
تو بگو قلبِ من : آیا این همه خودگذشتگی ارزش دارد ؟
#فرشته_باباخانی


2