داستانداستان ها هر روز کوتاه و کوتاه و کوتاه تر میشوند عمر ما هم کوتاه و کوتاه تر میشود هر روز دنیا وفتی بزرگ میشویم کوچک میشود عشق شکسته تر میشود عشقی که من به تو داشتم عشق تو فراری شد و من هم هر روز کمرنگ و کم رنگ و کمرنگ تر شدم روزگار عجیب و عجیبتر میگذرد خیلی روزگار ناجوانمردیه....... مجتبی شهنی هستم 67.S پایان ماه هشتوم آغاز ماه نهم .........
|