شعرناب

کابوس زندگی

زندگی کابوسی است که بیداریش به مرگ می انجامد .پایان هرکابوس وخواب آشفته بیداری خوشایند ودلچسب درسحری دل انگیر وروحانیست ،اماسرانجام زندگی دنیوی مرگیست ناشناخته وغم انگیزاست هیچ یک ازعزیزان ودوستانت نمی توانند جلوی مرگ تورا بگیرند بنابراین نه مهرومحبت آنان دلخوش باید بود نه ازخشم وغضبشان چرا که تمام دنیا زاتو باشد نمیتوانند جلوی مرگ وبیماریت رابگیرند وشاید با نامهربانی هایشان مرگ تورا به جلو اندازند بعد ازمرگت خواهروبرادر چند روزی درسوک نبودنت هستند ولی آنان نیز دنبال دل مشغولی ها وعهد وعیالشان خواهند رفت وگویی که اصلا نه توروزی بوده ای ونه وجود داشته ای عهده هم ازروی خودخواهی مرگ تورا پاداش کارهای ناحقی بوده که درحق آنان ر ا داشته ای درهرصورت دراین بیکرانه ی هستی هیچ کس اندازه ی خودت قابل احترام وگذشت ومحبت نیست بگذر ازتمام غمهایت فراموش کن تمام سادگیهایی که باعث شد درحق تواجحاف کنند خودت رادوست داشته باش خواهروبرادر وحتی فرزند بنا بر مصلحت ومنافعشان روی خوشی به نشان دهند رودبایستی راکنار بگذار هرانسانی یک زندگیست وهرزندگی خودش یک داستان بلند پر فراز ونشیب است دست از دنبال کردن دیگر آدمها که برداریم تازه خودمان پیدا خواهیم کرد خودخواهی دروجود انسانها بیداد میکند وحساب وکتاب ودفتر ودستکشان همیشه زیر بغلشان است تا اگر یک ایتکان چای تلخ برایت ریختن درازای آن کوه رابرایشان جا به جا کنی فاید ندارد فقط به فکر امورات مادی ومعنوی خودت باش خودت راهم بکشی این آدمهایی که دور بر ما هستند به فکر خودشان هستند دنباله پله یا دیوار کوتاهی هستند که ازآن بادا بروند وازاون بالا به ریشت بخندندفکر کنم خدا قبل ازآفریدن آدم اول حسد وکینه وخودخواهی راآفریدبه راحتی پاروی مورچه ها یی که درحال جمع اوری آذوقه برای زمستان هستند میگذاریم تمام پرند ه وچرنده راشکار می کنیم ومی خوریم درختان رااره میکنیم وهیزم شومینه های ودورهمی های جنگلی وکنار دریا میکنیم اگر درزندگی شنا کردن رابلد نباشیم گرفتار طوفان سهمیگنی خواهیم شد که حاصلی جز نابودی ندارد ...‌‌‌


1