آرایه های ادبی ( قسمت اول ) سجع آرایه های ادبی در زبان و ادبیات فارسی ( قسمت اول ) آرایه ی سجع : الف ) سجع در سطح کلمه : کلماتی که در پایان دو جمله بیایند و دارای یکی از مشخصه های زیر باشند را کلمات (( مسجع )) و به آهنگ برخاسته از آن ها (( سجع )) می گویند : 1 . هم وزن ، واج پایانی یکسان مثال : طاعتش موجب قربت است وبه شکراندرش مزیدنعمت کلمات : قربت و نعمت ( هم وزن هستند) . یعنی هرکدام از دو هجای بلند ساخته شده است . وهمچنین در واج پایانی یا ( حرف روی ) همسان هستند . حرف ( رَوی ) در این دو کلمه (( ت )) می باشد . 2 . هم وزن مثال : آن که از جمال عقل محجوب است، خود به نزدیک اهل بصیرت معذور باشد . کلمات: محجوب و معذور ( فقط هم وزن هستند .زیرا هر دو از یک هجای بلند و یک هجای کشیبده ساخته شده اند.) 3. واج پایانی یکسان : مثال : الهی ، اگر بهشت چون چشم و چراغ است ، بی دیدار تو درد و داغ است . کلمات : چراغ و داغ ( فقط در حرف پایانی (( غ )) با هم یکسان هستند . و در وزن با هم اختلاف دارند .) چندنکته ی مهم در سجع : نکته ی ( 1 ) : آرایه ی سجع زمانی پدید می آید که دو کلمه ی مسجع در دو جمله به کار روند و آهنگ دو جمله را به هم نزدیک سازند.سجع در نثر به منزله ی قافیه در شعر می باشد . نکته ی ( 2 ) : اگر در یک جمله چند سجع به طورمتوالی و پشت سرهم بکار روند (( تضمین المزدوج )) نامیده می شود. مثال : (چون اوقات محسوب به اجل مضروب رسید و ایام معدود به شب موعود کشید.) (رسید و کشید ) سجع اصلی یا پیوند به حساب می آید. اما میان ( محسوب و مضروب ) در جمله ی اول و همچنین میان (معدود و موعود ) در جمله ی دوم سجع بوجود آمده است . سجع سبب شده تا ( اوقات محسوب ، اجل مضروب ) و ( ایام معدود ، شب موعود) نسبت به هم قرینه باشند . انواع سجع : 1 . اشتراک فقط در واج پایانی = سجع مطرّف . مثال : محبت را غایت نیست ؛ از بهر آن که محبوب را نهایت نیست . 2. اشتراک فقط در وزن = سجع متوازن . مثال : مُلک بی دین باطل است و دین بی ملک ، ضایع . 3. اشتراک در واج پایانی + اشتراک در وزن =سجع متوازی. مثال :توانگری به هنر است،نه به مال و بزرگی به خرد است، نه به سال چندنکته ی مهم: نکته ی ( 1 ) : ارزش موسیقیایی سجع متوازی از همه بیشتر و سجع متوازن از همه کمتر است . نکته ی ( 2 ) : سجع بیشتر در نثر به کار می رود ؛ امّا در شعر نیز نمونه هایی از آن را می توان یافت . شاعر هر بیت را به چهار بخش ( چهار نیم مصرع ) تقسیم کرده و در پایان سه بخش از آن ، واژه هایی را آورده است که با هم (( سجع متوازی )) یا (( مطرّف )) دارند . البته به نیمه ی یک مصرع ( لخت ) می گویند . نکته ی ( 3 ) : سجع در شعر را (( قافیه ی میانی )) یا (( درونی )) می نامند. در این نوع شعر لخت های مسجع ، قافیه ی درونی شعر را می سازند و اگر این قافیه ی درونی ، دارای ردیف نیز باشد ، به آن ردیف درونی می گویند .به این نوع شعر در قدیم ، مسمّط یا چهارخانه یا شعر مسجع می گفتند . مثال : من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور از او گویی که نیشی دور از او، در استخوانم می رود نکته ی ( 4 ) :در سجع متوازی تساوی هجاهای دو کلمه اجباری است . مانند : پرواز ، آواز / یار ، غار نکته ی ( 5 ) : گاه در وسط یکی از دو کلمه ، یک مصوت کوتاه ( کسره ی اضافه ) می آید .در این صورت تساوی هجاها به هم می خورد؛ به این سجع، ملحق به سجع متوازی گفته می شود . باید ذکر کنم که در علم بدیع لفظی با آهنگ و وجه شنیداری کلمه سر و کار داریم ، نحوه ی نوشتار کلمه مد نظر ما نیست . چیزی که مهم است هم وزن بودن دوکلمه ی سجع است . مثال : زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست راه هزار چاره گر از چار سو ببست بین (( تار و چاره )) سجع متوازی است . ( تار دارای کسره ی اضافه است . ) نکته ی ( 6 ) : تفاوت سجع متوازی با قافیه در چیست ؟ در قافیه نیازی نیست که کل هجاهای کلمات قافیه دارای تساوی باشند بلکه تنها تساوی هجای قافیه شزط است . امّادر سجع متوازی ، هجاهای کلمات مسجع چه از نظر عدد و چه از نظر کمیت باید با هم دارای تساوی باشند . مثال :دو کلمه ی(( سوز ، افروز )) می توانند قافیه باشند امّا میان آنها سجع متوازی نیست . ب ) سجع در سطح جمله و کلام : مواردی که تا کنون ذکر کردم سجع در سطح کلمه بود امّا گاه به جای دو کلمه ، دو جمله به دلیل در مقابل هم قرار گرفتن سجع ها با هم هماهنگ می شوند، روش های سجع در سطح جمله عبارت است از :ترصیع ، موازنه ،تضمین المزدوج ( اعنات القرینه ) وتکرار. 1 . ترصیع ( همسانی ) :در لغت به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح آن است که سجع های متوازی حد اقل در دو جمله در برابر هم قرار گیرند . مثال 1 : برگ بی برگی بود ما را نوال مرگ بی مرگی بود مارا حلال در بیت فوق همانطور که با رنگ نیز نشان داده شده است سجع های پدید آورنده ی آن ؛ یعنی (( برگ و مرگ )) (( بی برگی و بی مرگی )) و ((نوال و حلال )) هم وزن و در واج های پایانی نیز یکسان هستند . ( تمام سجع های دو جمله متوازی اند . ) مثال 2 : شام رفته وبام خفته ، سال از عدّ بیرون ومال از حدّافزون، همه را تلفکرده و اسفبرده . همانطور که می بینید عبارت فوق دارای سجع های متوازی است که در جمله ها در مقابل هم قرار گرفته اند ، پس دارای ترصیع است.( شام ، بام )( رفته ، خفته )( سال ، مال ) ( عدّ ، حدّ )( بیرون ، افزون )( تلف ، اسف )( کرده ، برده ) . ( شام رفته / بام خفته )( سال از عد بیرون / مال از حد افزون )( تلف کرده / اسف برده ) در مقابل هم قرار گرفته اند . 2 . موازنه یا مماثله ( همسنگی ) : هرگاه دو یا چند جمله به وسیله تقابل سجع ها ی متوازن هماهنگ شوند ؛ یعنی، واژه ها در دو مصرع ، دو به دو با هم ، هم وزن باشند ، دارای موازنه هستند . مثال : هم عقل دویده دررکابت هم شرع خزیده در پناهت همانگونه که می بینید بیت دارای موازنه است . زیرا واژه های ( عقل و شرع ) سجع متوازن دارند و واژه های ( دویده وخزیده ؛ رکابت و پناهت ) سجع متوازی دارند . نکته ی مهم : رایج ترین نوع موازنه آوردن ترکیبی از سجع های متوازی و متوازن با هم است . 3 . تضمین المزدوج یا اعناب القرینه یا ازدواج :اگر در میان جملات نظم یا نثر کلماتی در پی هم بیاوریم که دارای سجع باشند و البته افعال در پایان دو جمله هم قافیه باشند . سجع باعث می شود که در هر جمله پاره ای قرینه به وجود بیاید . مثال: فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده معروف است و به خدمتکاری دولت و طاعت داری حضرت موصوف . در عبارت بالا سجع اصلی ، کلمات (معروف و موصوف ) است که دارای سجع متوازی هستند . و سجع کلمات دیگر را که جهت بیشتر شدن آرایش کلام آمده اند، تضمین المزدوج می گویند . (سیرت ، عادت ) دارای سجع متوازی و (گزیده ،پسندیده) دارای سجع مطرّف هستند . و همچنین ( خدمت کاری دولت ، طاعت داری حضرت و معروف است ، موصوفاست . ) قرینه های جمله را تشکیل می دهند . 4 . مزدوج یا قرینه : هرگاه دو جمله که نسبت به هم قرینه اند؛ یعنی ، دو جمله که تقریبا از نظر هجایی برابرند ، به وسیله ی یک سجع به هم بپیوندند به آن مزدوج می گویند. نکته ی مهم : در ادبیات نمونه های ترصیع و تضمین المزدوج بسیار کم است و نمونه های موازنه بسیار زیاد است . نکته :فرق تضمین المزدوج با موازنه و ترصیع چیست ؟ در تضمین المزدوج سجع ها و جناس ها در کنار هم هستند و با هم رابطه ای افقی دارند و این سجع اصلی ( سجع آخر جملات ) است که در محل فعل دو جمله را به هم ربط می دهد، پس ممکن است طول قرینه ها مساوی نباشد ، اما در ترصیع و موازنه در دو جمله سجع ها در مقابل یکدیگرند و رابطه ای عمودی دارند . پس دو جمله از نظر طول مساویند. ارزشیابی قسمت اول آرایه ی سجع : در اشعار و جمله های زیر ، سجع ها را یافته ، نوع آنها را مشخص و درباره ی ارزش موسیقیایی هریک اظهار نظر کنید . 1. هرکه را زر در ترازوست زور در بازوست 2. ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود. 3. روشنی روز تویی ،شادی غم سوز تویی ماه شب افروز تویی ، ابر شکربار بیا 4. ای منوّر به تو نجوم جلال ای مقرّر به تو رسوم کمال 5. به جفایی و قفایی نرود عاشق صادق 6 . هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده 7 .گاه از دیدن خطّ مُنتعشو گاه از ندیدن روی مطلوب مشتعل. 8 .طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان رسیدی ، ردا در سر رکشیدی ، از سبب آنش سؤال کردند ؛ گفت : از مردگان این گورستان شرم می دارم ؛ بر هر که می گذرم ضربت من خورده است و در هرکه می نگرم از شربت من مرده . 9 . دل به امید روی او همدم جان نمی شود جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند. 10 .ما چو ناییم و نوا در ما ز توست ما چو کوهیم و صَدا در ما ز توست . 11 . مراد از نزول قرآن ، تحصیل سیرت خوب است نه ترتیل صورت مکتوب . 12 . خبری که دانی دلی بیازارد ، تو خاموش تا دیگری بیارد . 13 . در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود. 14 . طالب علم عزیز است و طالب مال ذلیل . 15 . نیک بخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آن که مُرد و هِشت . 16 . تلمیذ بی ارادت، عاشق بی زر است و رونده ی بی معرفت ، مرغ بی پر و عالم بی عمل ، درخت بی بر و زاهد بی علم، خانه ی بی در . منتظر قسمت های بعدی نیز باشید . از دوستان بزرگوار خواهشمندم در صورتی که از مطالب استفاده نمودید حتما نام نویسنده و آدرس وبلاگ را مرقوم فرمایید تا خدایی نکرده حقی از کسی ضایع نگردد . خادم اهل قلم : بهزاد چهارتنگی ( خاموش ) شهرکرد : 17 / 7 / 1391
|