سیروس رادمنشسیروس رادمنش سیروس رادمنش شاعر نوپرداز معاصرایرانی در روز یکم بهمن ۱۳۳۴ در روستای بنآسیاب از توابع هفتکلبه دنیا آمد و دوره تحصیلی خود را در مسجدسلیمان تا مقطع دیپلم سپری نمود و سپس برای اخذ دیپلم هنرستان فنی در رشته مکانیک به اهواز رفت و پس از آن موفق به گرفتن دیپلم ادبیات نیز شد. در سالهای قبل از انقلاب آثاری از این شاعر برجسته، در نشریات ادبی همچون: تماشا، دنیای سخن، آدینه، کلک، عصر پنجشنبه و... نیز، نشریاتی در کشورهای سوئد و فرانسه به چاپ رسیده است. علاوه بر نشریات در کتاب "شعر به دقیقه اکنون" نیز اشعار او چاپ شده است. رادمنش علاوه بر شعر شناخت و اشراف مثال زدنی از دیگرِ هنرها داشت. از وی مقالات متعددی در خصوص موسیقی، سینما، نقاشی و رمان در دست است که تنها تعداد معدودی از آنها به صورت پراکنده در نشریات مختلف به چاپ رسیده است. آشنایی و شناخت رادمنش از فلسفه در اشعارش بازتاب داشته است. وی در سالهایی پایانی عمر خود، به فعالیت مطبوعاتی پرداخته بود و سردبیری چند نشریه ادبی را بر عهده گرفته بود. رادمنش برای شاعران هم نسل خود و نیز شاعران نسل بعد، همواره به مثابهی آموزگاری توانا بوده است. وی یکی از بنیانگذاران موج شعری ناب است که در سال ۱۳۵۷ توسط "منوچهر آتشی" در مجله تماشا به دنیای ادبیات معرفی شد. رادمنش آخرین مدافع شعر ناب و نامگذار شعر میتراییک بود. اين شاعر ۱۷ شهريور ۱۳۸۷ چشم بر جهان فروبست و در بهشت زهرای هفتكل به خاك سپرده شد. مجموعه "به نامی كه ديگر نيست" حاصل شاعری رادمنش در سالهای دور و نزديك است كه از سوی انتشارات آوا نوشت در سال ۱۳۹۲ به چاپ رسیده است. - نمونه اشعار: (۱) آویشنی که میسوزد آویشنی که می سوزد در پر چینهای سپید که سطح آبها را میبرد و حباب بر میافروزد ستارهی نمک در دهان دارد. جامه از خزاب، زلف از نیم سایههای بید، طوق گریزانش نوارینه رفته تا تپههای دور. چون رخنه میکند در مه دشنام سرب است در باد و پشنگ بعد از مرگ، یک شهیهی دور که لشکری محو را میکِشد دنبال. (۲) پذیرفتم تا نصفالنهار سبز عشق سینه بر خارای کبود برکشم و بیابم ترانهای که بوی تو دارد با هودجی که رفت از خواب دارد میبینمت کنار دل که زلف میدهی به شبنم و مرغان منقار کشیده ز شانههات به جستجوی سپیده میرهند تا بیابمت میدانم آن ستاره در زخم مینشیند و تاریک میکند روزانی که به رویا دارم. (۳) دردا كه شاعران تنها به راه گور زیبایند کنار خورشید ترانهی تاریکی دارند و شب ستارهی مادرست آن پرندهی پَر باخته بر بام سوختگان آن واژهی بادبُرده در ارغوان نام جام خدایان بر بام اتنا عطر تلخ سقوط در مشام قوش دردا كه شاعران رودها به قله میبرند و کس فهم نمیکند چگونه در میان درهها میخوابند جا كه سپیدهدم از گونههای روح نَمِ خواب میگیرد در کفن مردگان زیبایند و به راه بدر گمکردگان مادرند تنها به راه شور دردا كه شاعران زیبایند. (۴) تاریک که میآیم تاریک که میآیم از خمان دل زخمی از گلوی سپیده دارد گیاهی که خواب جوانه میبیند ای ماه! خراب که میشوم در بادها دورترین ستاره مرا میپاید و گریه میآموزد! (۵) از کبودای عشق برهنه از کبودای عشقم که از تفکر آب زخمی همیشه جاری مرا تطهیر میکند تا آبیتر از دریای پسینگاهان نماز خویش را پایان برم برهنه از کبودای عشقم و سینه گاه آسودهی تو را ای سپیدهی ساکت همواره دورتر میبینم! (۶) از اقلیم بیعلف دیگر بار از اقلیم بیعلف ستارگان بیساحل را من به خانه میبرم با دستی به گریه و دلی بسان آب غربت دریای مرا تنها سپیدهی منتظر میداند و درخت بیآواز که "حق" را لب خاموش شیواتر میگوید. (۷) بیستون در باران یالی افشانده بر کتیبههای پارسی گرفته ابرها به زیر بال تشتر نژاده، گلها آورده --پردههای آذرخش و در او بانو در ململ ابر سدر سوزان و اسپند سیاه بوی سفید کندر و ساتن مه پیکها گرد آمده تن میشویند در استخر تاقبستان از ژرفای خویش مینگرد آناهیتا! جمعآوری و نگارش: #لیلا_طیبی (رهـا) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ منابع - سایت اینترنتی خوز نیوز: 18 اسفند 1392 - وبلاگ کلاه کلمنتیس : 7 مرداد 1389 http://t.me/NeveshtayRozamad - ویکیپدیا فارسی.
|