شعرناب

درزمان های گذشته در بیرون از شهر مردی در صحرا

درزمانهای گذشته در بیروناز شهر مردی درصحرا
مشغول حفر چاهی بود هرانــچه میکند به اب
نمیرسید
رهگزری ازانجا میگذشت
گفت اینچاه که میکنی
برای صاحبش اب ندارد.
مرد چاه کن گفت
اگر برای صاحبش اب ندارد . برای ما نان دارد
اما.....
حالا وقتیاز هر شهری بیرون رفتی
می بیندرکنار جاده ها بیا بون تابیا بون را
حصار
کشیدند و چاه عمیق زدند باسم کارخانه که البته کارخانه ای درکار نیست و هرگز هم
نخواهدبود اقایون رفتن ازدولت زمینها ی
ملت را مفتی گرفتند که یکروزی کارخانه بزنند
که هر گز نخوا هند زد
مثلا اجازه ۱۰۰۰ متر گرفتند اما حصار
۲۰ هکتاری کشیدند و ساختمان شیک
مسکونی هم ساختن شده ویلای مجانی
درخت کاری کردن و وام های خدا تومنی
از دولت دراختیارشون گذاشتهشده که
یعنی درامد زایی کنند و اجناس تولید کنند
دولت محترم برودبه انها سربزند به بیندکدام
کارخانه هاشون تولید داره به بینند اصلا کارخانه ای
درکار هست یا نه
چه سودی برای مردم ودولت دارند
بله اینطوریه دیگه........
بیا....... فعلا را که عشقه براشون
بعدش هم خدا بزرگه......
اگربرای دولت وملت اب نداره
برای انهاکه نون داره .
فتحی ..تختی ..مهرماه ۱۳۹۹ شمسی


1