شعرناب

کودک بدون کودکی

سلام
پشت چراغ قرمز اگر حوصله اش باشد بیشتر دور و بر را سیاحت میکنم.شاید زمانی باشد برای دقت کردن به اوضاع و احوال خودم و مردمی که دارند به چراغ قرمز فحش میدهند و چراغ قرمزی که صبورانه به ریش همه مان میخندد تازه گاهی لج هم میکند و دیرتر سبز میشود تا قشنگ در گرمای تابستان ول ول بزنیم.
داخل ماشین،بادکولر،شیشه های دودی بالا کشیده شده،و باز بی تابی و بی حوصلگی.بیرون ماشین اما چند کودک دستمال میفروشند و گل و ادامس.از ماشین اول میگیرند تا وقتی چراغ سبز بشودو به کجا برسند و میبینم ادمهایی که با غرور به چشمانشان نگاه میکنند.فکر میکنندخیلی کسی هستند برای خودشان.😐.اما انکه باید فخر بفروشد ان کودک معصومی است که در زیر نور افتاب رنگ پوستش سیاه شده اگر استین تی شرت کهنه اش را بزنی بالا تفاوت را احساس میکنی.گاهی اوقات دستمال به دست می افتند به جان ماشین .برادرم که اعصاب نداشت یک روز به یکی از همین نازدانه ها توپید خیلی ناراحت شدم .یک اسکناس پنج تومنی (نمیگم پنج هزااااار تومن همون پنج تومن بهتره والله زشته دیگه اینهمه انرژی مصرف کنم صفراشو بشمرم😀)به برادر گرام دادم برگشت به عقب نگاه کرد گفت بابا چه خبره ؟زیاده .گفتم با این فوقش میتونه سه تا نون بخره .خجالت نمیکشی واسه این بچه خسیس بازی در میاری.هرچند برادران گرام من همه دستی در خدمت به خلق دارند و واقعا دلرحم هستن اما احتمالا در شب نامبرده برادر جیب درد داشته اند.خلاصه این حرفا میرسدبه یک چیز.میدانم شما خیلی لاکچری هستید و دلتان میخواهد بروید از فروشگاههای آس خریدکنید.دستمالهای پر قویی استفاده کنید.دلتان میخواهد کارواش اتومات بروید.گل لیلیوم دوست دارید.اما این بچه ها با همین چیز ها نان سر سفره میبرند.این گلهای لطیف زود بزرگ شدند.ما ندیدیمشان ما باعث شدیم کودکی را جهشی سپری کنند.هیچکدامشان دوست نداشتند سرچهارراه صف بکشند.هیچکدامشان دلشان نمیخواست زیر افتاب سوزان تابستان و سرمای استخوان سوز زمستان در انتظار بایستند.
کودکان کار هنوز زود بود کاری شوند.هنوز زود بود زمختی این دنیای لعنتی را تجربه کنند.و این را وصل نمیکنم به دولت فخیمه که صددرصد مقصر است اصلا وارد بحث سیاست و اقازاده های لجن زاده نمیشوم اصلا نمیگویم رقم های اختلاس انقدر سر به فلک کشیده که میتواند تا سه نسل هر ایرانی را ساپورت کند.اصلا نمیگویم حقوق های نجومی حق این در خواب ماندگان نیست(من نگفتم در جریان باشید)ِولی حالا که همه خواب تشریف دارند شماها که بیدارید دست به دست هم کمک کنید.شماها دستگیری کنید.شما ها محبت بذل کنید.
به امید کمی انسانیت
کمی مروت
شعله


3