غم شُشاز کودکی، فوبیای غرق شدن در آب را داشتهام. تازگیها متوجه شدهام انسان تنها در آب غرق نمیشود، در غم نیز غرق میشود. کسانی را میشناسم که به خوبی شنا کردن در غم را آموختهاند، ولی من همانطور که شنا کردنم در آب اسفناک بود، هرگز نتوانستم شناگر امواج غم شوم. اخیرا اندام جدیدی به نام "غم شُش" در وجودم روییده است، واقعیت را بخواهید چیز خوبیست، مثل آبشش ماهی عمل میکند؛ و حالا در گوشهای به نظارهٔ گذر زندگی میایستم و اندک اکسیژنی از میان غلظت غصه جدا میکنم و به حیات ادامه میدهم. اما گهگاهی "غم شُش" درون قفسهٔ سینهام سنگینی میکند، البته این هم میگذرد...!
|