مولانا حیدری وجودیحیدری وجودی مولانا، نجمالعرفا استاد حیدری وجودی، شاعر و عارف و مولاناشناسان معاصرِ فارسیزبان افغانستان فرزند مولانا شفیعالله است، در سال ۱۳۱۸ در ولایت پنجشیر به دنیا آمد. وی تا کلاس ششم در مدرسه ابتدایی رخه پنجشیر درس خواند و پس از مشاهدهای روحانی که در خواب به او دست داد و به گفته خودش او را «بین عقل و جنون معلق کرد»، حالش دگرگون شد و نتوانست به تحصیلات رسمی خود ادامه دهد. حیدری وجودی بیش از پنجاه سال در کتابخانه عمومی کابل در زمینه ادبیات و عرفان فعالیت داشت و روزهای دوشنبه و چهارشنبه بهصورت هفتگی جلسات مولاناخوانی برگزار میکرد. او چنان که پرتو نادری، شاعر معاصر، گفته است، آخرین حلقه از شاعرانی بود که "عرفان" با نام شان گره خورده است. شاعرانی که سلوک فکری و سبک زندگی شان مشخصههایی مثل فقیرانگی، خوش مشربی و واسوختگی داشت. او فقیرمشرب بود و زندگی بیآلایش را دوست داشت. در طول حیات تلاشی برای حضور در مباحث جنجالی نکرد و نیز نخواست تسلیم دنیای مدرن و شبکههای اجتماعی و دغدغههای آن شود. او پایپند نوعی از بینیازی عارفانه بود و چنان که گفته شعر برایش همه چیز بود. ملک الشعرا قاری عبدالله، عبدالعلی مستغنی، مولانا خال محمد خسته، واصل کابلی، ندیم کابلی، شایق جمال، ملک الشعرا عبدالحق بیتاب، غلام نبی عشقری (معروف به صوفی عشقری) و چند چهره دیگر، شاعرانی بودند که از نظر اندیشه، گرایش عرفانی و صوفیانه و از نظر زبان تحت تاثیر سبک هندی به ویژه بیدل ولی با تلفیقی از سبک عراقی بودند. او در سال ۱۳۶۵ نخستین «عرس حضرت مولانا» را در کابل ساخت که در همین عرس تقریباً ۲۰۰۰ نفر شرکت میکردند. از استاد حیدی وجودی حدود ۱۴ اثر به نشر رسیده است، از جمله «سالی در مدار نور»، «صور سبز صدا»، «غربت مهتاب»، «لحظههای در آب و آتش» و «آوای کبود». به علاوه مقالاتی در مورد ادبیات عرفانی مولانا و بیدل نیز نوشتهاست. از نوشتههای پژوهشی حیدری وجودی نیز میتوان به ترکیبهای شعری در اشعار نظامی گنجهای، گردآوری و تصحیح اشعار عشقری و گزیده غزلها از واصل کابلی تا واصف باختری اشاره کرد. ایشان چهارشنبه ۲۱ جوزا (خرداد) ۱۳۹۹ در سن ۸۱ سالگی در اثر ابتلا به کرونا در کابل درگذشت. وقتی خبر درگذشت او منتشر شد، شمار زیادی اظهار تاسف کردند و با انتشار عکسها و شعرهای او به او که در ۸۱ سالگی درگذشت،ادای احترام کردند. از جمله رضا محمدی، شاعر مطرح افغانستان مرثیهای برای او نوشته است که اینگونه آغاز میشود: تمام عمر غریبانه زیستی دریا! برای غربت مردم گریستی دریا وجود کابل، روح تو بود در جریان کسی اگر چه نپرسید کیستی دریا نمونه شعر: (۱) این شعر نیست نعره مستانه من است فریاد و شیون دل دیوانه من است این پیکر نحیف که دیده گدازها مأوای گنج عشق تو، ویرانه من است (۲) ستاده بود چو طاووس مست بر لب جو کشید جان مرا سینه کشیده او به زیر جامه سبز حریر میلرزید چو موج نور دو تا نار نو رسیده او (۳) به مانند دو مه کاندر دل تالاب میغلتند به لای جامه دیدم سینههای صاف سیمینش به کام آرزویم جوهر حنظل شکر گردد به یاد بوسه لبهای شهدآمیز شیرینش (۴) همچو مهتاب که بر ابر حریری تابد تن و تنپوش سیاه تو خوشم میآید رفتی از خویش و کف پای که را بوسیدی ای دل پاک! گناه تو خوشم میآید (۵) غریو تندباد مردم آزار کسی داند که اندر روی جاده به پا از صبح تا شام غریبان به امید لب نانی ستاده تن لرزان چو برگ بید بیبر به فرق سر تبنگی را نهاده به رگها خون او را یخ گرفته زبانش از سخن گفتن فتاده (۶) جهان دریای ناپیدا کنار است بشر بر بال امواجش سوار است قرار و عافیت از مرگ میخواه که بحر زندگانی ناقرار است (۷) بشر ای دشمن آرامی خویش هوسها پختهای از خامی خویش ز خودخواهی به دانشگاه هستی شدی انگیزه ناکامی خویش (۸) ای کاش که در روی جهان جنگ نمیبود در کارگه شیشهگـــران سنگ نمیبود دنیا همه راحتـــکده میگشت بشـــر را گر فتنه و خودخواهی و نیرنگ نمیبود بر مـــردمِ آواره زمیــــــن تنگ نمیشد گر دیـــدۀ خــود بینِ فلک تنگ نمیبود روشنگـــرِ دلهای پُـــر امید نمیگشت گر نالــۀ شامم سحـــر آهنـگ نمیبود گر کــوه غمِ عشـــق به دوشــم نفتادی هنــــگامِ جــوانی کمـــرم چنگ نمیبود امــروز به سرمنــزلِ مقصود زدی گام دیـــروز اگــــــر اشترِ ما لنگ نمیبود. (۹) ما را دلى بود که سرا پا محبت است دریا محبت است و گهرها محبت است گلهاى داغ سینۀ مجنون نامراد سر بر زده به دامن صحرا محبت است در موسم بهار ببین از نهاد خاک بیرون شده به چهرۀ گلها محبت است گاهى به رنگ قیس، زمانى چو کوهکن گه جلوهگر به صورت لیلا محبت است گاهى بهسان کوه پر از ابهت و شکوه گه مىرود زخویش چو دریا محبت است دوزخ شرار و دود نفاق و شقاق ماست زیبایى بهشت تمنا محبت است ابلیس را عداوت و کبر و حسد بود نور حضور آدم و حوا محبت است. جمع آوری: لیلا طیبی (رها) ـــــــــــــمنابعــــــــــــ - روزنامه ماندگار شماره ۲۶۷۰ - خبرگزاری bbc فارسی - دانشنامه آزاد ویکی پدیا - کانال تلگرامی تاجیکستان شناسی
|