علیرضا راهبعلیرضا راهب علیرضا راهب، شاعر، ترانهسرا، استاد ادبیات و پژوهشگر ایرانی است. او متولد سال ۱۳۴۶ در تهران بود که در حوالی ساعت سه بامداد روز پنجشنبه، پنجم تیرماه در بیمارستان آتیه تهران، بعد از دو هفته درگیری، در اثر ابتلا به بیماری کرونا، درگذشت. او دانشآموخته رشته حقوق از دانشگاه تبریز بود. راهب شعر را از سالهای دهه ۶۰ آغاز کرد. او یک دوره دهساله در شهر تبریز سکونت داشت و این فرصت مناسبی بود تا زبان و ادبیات ترکی را بیاموزد. «دو استکان عرق چهلگیاه» و «عشق پارهوقت» مجموعه شعرهای بهجامانده از علیرضا راهب هستند که حضور پر رنگی در انجمنهای ادبی و جلسههای شعر داشت و انجمن ادبی «ونداد» را مدیریت میکرد. همچنین کتاب «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» اثر حامد ابراهیمپور، به اهتمام علیرضا راهب در انتشارات فصل پنجم منتشر شد. نمونه اشعار: (۱) - مرگ: هیولای عجیبی بود مرگ وحشتی در دور دست دایهام میگفت: یا از دیوار شکسته میآید یا از پارگی لباس نفوذ میکند یا... چهره نداشت رد پا نداشت بار اول که جنازه دیدم احساسش کردم مثل اینکه از دور دستِ جنگل حضور ارّهبرقی را از نعرههایش احساس کنی و بلرزی ... رفته رفته نزدیکتر شد آن روزها قوی بود حریف قصاب محله! اما هرچه نزدیکتر، کوچکتر شد آنقدری که نامش در اخبار ظهور رادیو آمد بمب اول که افتاد دیوار شکسته و لباس پاره فراوان شد مرگ از پا افتاد ... دلم به حالش سوخت مرگ، بازیچهی کودکانِ محله بر زمین میخزید با سر شکسته و تن کبود خودش را از زیر پای جمعیت بیرون میکشید به خانه آوردم و تیمارش کردم دایه روحت شاد حالا من نشستهام توهمات کودکیام را مینویسم و مرگ، این گربه دستآموز نشسته بر لب پنجره ماه را لیس میزند. از مجموعه:« دو استکان عرق چهل گیاه» (۲) جنگل رد پاى باران است ویرانه رد پاى طوفان من رد پاى توام همیشه پشت در خانهات تمام میشوم. (۳) خواهم مُرد با شکوه به عظمت نبودن تو، خواهم مُرد بیصدا، سرد به مرگ ابری تمام باریده، خواهم مرد آنطور که ساعت کوکی در خانهای سرد و متروک. ... خواهم مُرد و برای فرزندی که ندارم تنهایی را به ارث خواهم گذاشت... جمع آوری: سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
|