شعرناب

عروض نوع سوم(پردازشی تازه در وزن شعر)

عروض نوع سوم در سروش،
(سه گلشن) و چندآهنگ(شعرسبز)
بطور کلی، از نظر شیوه ی پردازش عروض در مصاریع و لَخت های شعر، چهار گونه عروض در فارسی به کار
می رود:
1. عروض سنتی: برپایه ی تساوی و تقارن وزنی مصاریع
2. عروض (مُستزاد و) نیمایی:
برپایه ی طول نامساوی
لَخت ها اما همچنان هرشعر در بحر عروضی مشترک
3. عروض نوع سوم: در آن، برخی لَخت های شعر، از اصول معمول عروض سنتی و حتی نیمایی، خارج می شوند و ممکن است شعری واحد در بحور عروضی متفاوتی بیاید.
کاربرد این شکل عروضی در آثار ما به برخی لَخت های سروش و بویژه به (قالب و) سبک چندآهنگ (شعرسبز)
بر می گردد و از این روش عروضی می توان در سه گلشن و همچنین دیگر ساختارهای شعری هم استفاده کرد.
مثال از سبک سروش در عروض نوع سوم:
کهکشان، بی تو، خالی از نور است/
بی تو، خورشید، هلیومِ کور است/
نور، گرم و لطیف و پرشور است/
دور از این نور، کفرِ مهجور است/
هستی از نور عشق، مسرور است/
الله نور السموات (السموات)
و الارض.//
وزن این سروش
در لَخت های غیر پایانی:
فاعلاتن مفاعلن فعلن
و در لَخت پایانی (در پی دگرگونی مرتبط با کوبش پایانی) بصورت:
مفعولُ مفعولُ مفعولُ فعلن.
نکته:
فلسفه ی کاربرد عروض نوع سوم، ایجاد تعادلی میان دو مورد یعنی حفظ وزن و آسانی سرایش بوده است، چراکه شعر سپید و مانند آن تا حدود زیادی در مورد اول، و شعر سنتی و تا حدود کم تری، شعر نیمایی، در مورد دوم، به مشکل
بر می خورند.
4. شعر سپید(و مانند آن همچون موج نو): دارای عروض آزاد یعنی قابل تقطیع به ارکان عروضی اما با بیش ترین
بی نظمی عروضی،
مثال از سپید مرحوم شاملو:
سلاخی (مفعولن)/
می گريست(فاعلن)/
به قناری کوچکی
(فَعَلاتُ مفاعلن)/
دل باخته بود (مفعولُ فَعَل).//


1