شعرناب

مروری بر قالب های شعری مدرن 5

- واژانه :
ویژگیهای واژانه عبارتند از:
- فراروي از ساختار دستور زبان و قاعده ي همنشينی
_ جانشيني
- عدم تزاحم تصاوير
-ساختار حسي_هندسي و ظهور موسيقي ارگانيك كلمات
-حركت و استحاله
-ايجاد سپيدي هايي در متن
- قابل ترجمه ترين ژانر يا متن ادبي كه معناي آن در زبان مقصد به هيچ وجه دچار تحول و تغيير نمي شود.
*مثال:
ديد
دويد
رسيد
نديد
*مثال:
_جرم؟ _هم آغوشي
_حكم؟ _فراموشي
_زمان اجرا؟ _كالبد بعد
سروش : در شکل ترجیحی ، اصیل و خاص خود، دارای این ویژگی هاست:
1. مربوط به هر دو شیوه ی شعر سنتی و نو
2. دارای سه تا 5 مصراع و یا لَخت
3. بر وزن فاعلاتن مفاعلن فعلات، نیم وزن های مشابه و یا انشعابات مرتبط نیمایی آنها
4. بدون قافیه مندی مصرع اخر در کنار قافیه مندی همه و یا بیش تر مصرع های دیگر
5. دارای قافیه ی درونی علاوه بر قافیه ی بیرونی
6. دارای پایان لفظیِ بسته
7. دارای پایان معناییِ باز
8. درارای تنوع پردازی در مسیر یگانگی شعر
9. دارای پایان کوبشی
و بطور خلاصه:
قالب شعری سروش حد فاصل و جامع قالب های کوتاهی مثل دوبیتی، رباعی و سه گانی می باشد.
* تفاوت های سروش با سه گانی:
داشتن وزنی ویژه
ترجیحِ تاکیدی به قافیه نداشتن مصراع پایانی برای ضربه ی پایانی بهتر
قابلیت از سه تا پنج لختی بودنٍ سروش
بازتر بودن قالب سروش در ساخت و پرداخت موضوعات و امکان گزینش انواع زوایای دید
قابلیت بیشتر برای پردازش هنری تر محتوا مثلا در استفاده از تصاویر متنوع
استقبال از انواع آرایه های ادبی بطور طبیعی و مناسب
قرار گرفتن سورش در حد وسط و بعنوان واسطه برای سه گانی از یک طرف و دوبیتی و رباعی از طرف دیگر.
قافیه پردازی درونی در سروش جایگاه بارزتری دارد.
علاوه بر اینکه می تواند هم به شیوه های سنتی و هم به شیوه های نیمایی بیاید، در شکل های میانه ی آنها هم می گنجد در این باره موارد زیر را می توان نام برد:
1- سروش با پایان کوتاه
لخت های آغازین و میانی بصورت مصراع هایی کامل هستند اما لخت آخر کوتاه تر است.
*مثال:
تا که دستش به خونِ گل، تر شد
مایه دارِ بزرگِ کشور شد
بار دیگر، قرار دیگر شد
قتلِ قاتل.
2- سروش نیمه پلکانی
دو یا سه مصراع اول با طول عادی و در وزن اصلی بصورت فاعلاتن مفاعلن فعلن/فعلات می آیند و لخت پیش از پایانی آن، کوتاه تر می شود و لخت پایانی از آن هم کوتاه تر است.
*مثال:
پَست را اوجِ سرفرازی بُرد
به حقیقی ترین مَجازی بُرد
توی بازی بُرد
تبلیغات.
3- سروش پلکانی
لخت ها به ترتیب، کوتاه تر می شوند و هیچ دو لختی دارای طول مساوی نیستند.
*مثال:
رفتم از کوهپایه تا قله
وقتِ برگشت گشت
وای! تا پایین
دره - دره ...
سه گلشن : دارای مهندسی سه رکنی کاملی است که به ترتیب دارای قسمت آغازگر، متن و سرانجام ، قسمت پایان بخش است.
- آغازگر : یک یا چند مصراع (با طول عروض سنتی) و یا لَخت (با طول عروض نیمایی) است که می تواند با هر یک از شکل های متنوع در پذیرش قافیه و یا حتی بدون قافیه بیاید.
- متن : مجموعه ی چند یا چندین مصراع یا لخت است که ترجیحا به شکل قافیه ی غزل می اید؛ اما سایر اشکال قافیه بندی و حتی شکل بی قافیه را نیز برمی تابد
و
- سرانجام : قسمت پایان بخش قرار می گیرد که مانند قسمت آغازگر ممکن است از یک تا چند مصراع و یا لخت را با انواع چینش های قافیه ای و یا بدون قافیه دربرگیرد.
*مثال:
باز، چشم سیاهت ای بانو! نه؛ ادامه نمی دهم دیگر
گفته اند از کمانِ آن ابرو . مانده گفتارهای واجب تر
مانده دردِ عمیقِ نابغه ای با نبوغی بدونِ پشتیبان
یا بمانَد به غُربتِ میهن یا بکوچد به خارج از ایران
مانده در جامعه شناسیِ مان همچنان واژگانِ دیرینه
گسترش یافتَه ست بالاشهر؛ زاغه ها دور می شوند از آن
و مقام و مدیریت چندی ست بینِ ژن های خوب می گردد
دیگران هم غریبه اند همه، غیرِ هنگامِ رأی دادنِ شان
رفته ارباب و آمدَه ست جناب؛ بچه هاشان مُشابهِ خودشان
ای شهیدان انقلابیِ مان! باز گردید! شد وطن، ویران
حرف حق را کسی نمی شنود . شعرهای قشنگ باید گفت
باز، چشم سیاهت ای بانو! از همان نقش و رنگ باید گفت
سبز یا چند آهنگ : شعری است میانه ی شعر سپید و شعر نیمایی و دست کم، یک امتیاز مهم به شعر سپید و یک امتیاز مهم به شعر نیمایی می افزاید.
شعر سبز موزون تر از سپید است و چون می توان در اوزان مختلف و در واقع در بحور مختلف عرضی سرود بر نیمایی دارای امتیاز است.
*مثال:
با تو ديشب تا كجا رفتم
تا خدا، وانسوي صحراي خدا رفتم.
من نمي گويم ملايك بال در بالم شنا كردند،
من نمي گويم كه باران طلا آمد؛
با تو ليك اي عطر سبز سايه پرورده،
اي پري كه باد مي بردت
از چمنزار حرير پر گل پرده
تا حريم سايه هاي سبز
تا بهار سبزه هاي عطر
تا دياري كه غريبيهاش مي آمد به چشمم آشنا، رفتم.
پا به پاي تو كه مي بردي مرا با خويش،
_همچنان كز خويش و بي خويشي_
در ركاب تو كه مي رفتي،
هم عنان با نور،
در مجلل هودج سرّ و سرود و هوش و حيراني،
سوي اقصا مرزهاي دور؛
...
فیدان : برگرفته از 4 یا 5 بند است. که در هر بند مصرع اول و مصرع دوم باید هم قافیه باشد.
مصرع سوم در هر بند آزاد می باشد و مصرع چهارم در هر بند باید با بندهای همسایه ی خود هم قافیه باشد.
نکته اینکه مصرع چهارم می تواند در هر بند ثابت باشد.
*مثال:
گوزلَریم سَن سیز آغلایر
اوتلئیب قَلبی داغلایر
سئنیخیب سَنسیز اولمیشام
اوچوخلی بیر خانه کیمین
گَل اوزووَه سئوگیم اویان
آتیب مَنی گئتمَه دایان
گَل یانیما قوی دولانیم
باشووَه پروانه کیمین
هَر گون سَنه فیکیرلَشیب
اوزوم اوزوم نَن بیرلَشیب
گَزیب سَنی آختاریرام
بیر دَلی دیوانه کیمین
اویان دا گاه بی یاندیام
هئچ بیلمیرم هایان دیام
اولمیشام آواره گولوم
آدمِ بی خانه کیمین
قاریش دیران دا احوالیم
غَم ده غرق اولان دا حالیم
دولانیب هَردن گَزیرم
کوچه دَه بیگانه کیمین
سونِت یا غزلواره : سبکی از شعرسُرایی در ادبیّات بعضی زبان‌های اروپایی، از جمله انگلیسی، فرانسوی، و ایتالیایی است. سونت قطعه شعری است که معمولاً دارای ۱۴ مصراع است و در پنج بحر سروده می‌شود. در مقایسه با ادبیات فارسی، سونت ساختاری بسیار شبیه به غزل دارد و در زمرهٔ ادبیات غنایی می‌گنجد. در سرودن سونت‌ها، معمولاً احساسات فردی، عشق، ستایش معشوق و اخلاقیات نقش بسیاری دارند.
از معروف‌ترین سرایندگان غزل‌واره که در این زمینه صاحب سبک هستند، فرانچسکو پترارک و ویلیام شکسپیر را می‌توان نام برد.
سبکی از سونت که امروزه در سرایش شعر انگلیسی کابرد فراوانی دارد، سبک سروده‌های غزل‌وارهٔ شکسپیر است. سونت شکسپیر دارای چهار بند است؛ سه بند چهار مصراعی و یک بند دو مصراعی. در ۳ بند اول، مصراع‌های فرد (اول و سوم) و زوج (دوم و چهارم) هم‌قافیه هستند. معمولاً قافیه بین بندهای بعدی مشترک نیست. در بند نهایی نیز هر دو مصرع قافیهٔ مشترک دارند که آن نیز با قافیهٔ مصرع‌های دیگر متفاوت است.
در مقایسه‌ای بین غزل در ادبیات فارسی با غزل‌واره‌های سبک شکسپیر، به این نکته توجه می‌شود که غزل فارسی دارای یک قافیه است که همان قافیهٔ مصراع اول و بیت مطلع است؛ ولی سونت شکسپیری می‌تواند در کل دارای ۷ قافیهٔ مختلف باشد.
*مثال:
نه مرمر و نه بناهای زركوب شاهزادگان
بیش از این شعر توانمند دوام خواهند آورد؛
اما تو در این منشئات خواهی درخشید پرفروغ‌تر از
سنگ بی شكل و مخروب از زمان ویرانگر.
هنگامی كه جنگ بی‌هوده تندیس‌ها را واژگون می‌كند،
و آتش بریانگر آثار سنگ و ساروج را از بیخ بیرون می‌كشد،
نه شمشیر بهرام و نه آتش جهنده جنگ خواهند سوزاند
یادداشت جاودان خیالت را.
برمرگ و خصم نسیان‌گر خواهی تاخت؛
حتّی در چشمان همه آیندگان
كه دنیا را به سرنوشت نهایی به پایان خواهند برد
مدح تو جاودان خواهد شد.
پس، تا روز حساب كه از آرامگه خود برخیزی،
در شعر من زندگی خواهی كرد
و در چشمان عشاق سكنی خواهی گزید.
ویلیام شیكسپیر
برگردان: محمد رجب پور
(پایان)
***** تشکر فراوان از همراهی و تحملشما عزیزان و اساتید محترم


4