اصطلاحاتِ عرفانی(قسمت 1)1. آب: در اصطلاح مراد از معرفت است. سیال و بی شکل بودن و پاکی و صفای آب موجب شده که آن را به معرفت تشبیه کنند. مشتقات آن مثل آب آتش افروز، آب حیات و آب زندگانی نیز به همین معنی و نیز به فیض حق اطلاق شده است. 2. آتش: لهیبِ عشق الهی است و به صورت آتشِ عشق نیز به کار رفته است. هواهای نفسانی را نیز آتش میگویند، ولی به صورتِ اضافی مثل: آتشِ خشم، آتشِ حرص، آتشِ شهوت. 3. آداب ذکر: تعالیم صوفیه آدابی خاص دارد که باید مراعات شود. یکی از آن ها ذکر است که از جمله اهم آدابِ آن چنین است: با وضو باشد، نمازشکر گزارده رو به قبله بنشیند، مربع نشیند و بعضی گفته اند، اگر به دو زانو نشیند به ادب نزدیکتر باشد، در وقت ذکر گفتن چشم بر هم نهند، ابتدا به ذکر جلی کند و بعد خفی یا آهسته گوید: ذکر لااله الا الله اختیار کند. 4. آداب سفر: عبارتند از: نیتی صالح کند. مثلا به قصد طلب علم سفر کند، رفیق سفر طلب کند، یکی از جماعت را امیر کند، با دوستان خداحافظی نماید، تودیع منزل کند و چون رسید دو رکعت نماز تحیت منزل به جا آورد. 5. آداب لباس پوشیدن: سِتر عورت کند، دفع سرما و گرما نماید، لباسش حلال و پیوسته پاک باشد. 6. آداب مرید با شیخ: شیخ خود را کاملترین و یگانه بداند، مقرر بداند که فتح البابِ او از ملازمت با این شیخ است، تحت تسلیم تصرفات او باشد. هیچ اعتراض نکند، از خود سلب اختیار نماید، هر حرکتی که سبب کراهیت شیخ باشد و او را مکدر کند انجام ندهد، در کشف واقعات چه در خواب چه در بیداری به علم شیخ رجوع کند. زبان شیخ را واسط کلام حق داند، هنگام صحبت با او آواز بلند نکند، حشمت و حرمت او را رعایت نماید، اسرار شیخ را پنهان دارد، اسرار خود را از شیخ نپوشاند. 7. آینه: مراد، قلب و دل انسان کامل است. جامِ جهان نما و آینه گیتی نما همان دل است. ترکیبات: آینه کل، آینه جان، آینه دل، آینه مال ( 8 1 4 1 4 )
|