نقدی بر سه سروده از بانو نگاه سهرابی در، نقد و بررسی شبانههای نقد ماهنامه سخننقدی بر سه سروده از بانو نگاه سهرابی در، نقد و بررسی شبانههای نقد ماهنامه سخن چهارشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۹ #سروده نخست "بازتاب تصویر تو" واج واج واژه هایت نگاهم نگاهی می اندازد به مژگانت نگاهت و مسخ واژنگاهش تری تمنای تن در آغوشت و واژه هایت آخ واژنگاهش حوالی سه و خرده ای از صبح است . واژنگاهش، مادرت ، واژنگاهش میلاد مولود گاهشش منطبق بر زایش خداوندی. جوانه، جواهر ، روییدنی میکند تبلور سر رسید زایشت از واژنگاهش . یا ذوالجلال، گاه زمانه دوباره زاییدت در فرق دریده مژهایم . _ونگ نوازده در لای واژنگاهش_ #سروده دوم #اروتیسم_در_ادبیات /قونسنس/ غسل بده زنی را در آغوشت که "میم"مالکیت عزیز را بر لب هایت بوسه زده و ندانم کاری را با ناف حیوان نا زاییده اش بر تن خویش بریده تا رد سفیدی غلط گیر دامنش را نیآلوید ... غسل بده او را در جماع با تنت که نزدیکی تو مثل حفاظ شاخ گوزنی زیباست. غسل بده او را با دم اطهرت که تند باد نفست هم بوسه است از برایش... قسم تعمید را وصله ی تنش کن ، آغوشت را حلقه ی جانش و چون نوزادی پس از زایش غسلش بده اینبار در عمق آغوشت. #سروده سوم " آزادی" مفهوم آزادی در دندان کلاغ های بالای برج به" چَرا " میرود. تاکسی با قوس میدان کژ میشود و هم زمان رادیو زمزمه "رستگاری در شاوشنک " میگذارد مادامی که برگردان مقنعه زیر چانه ی دختری را میخاراند ، پیکی موتوری با سود چهار درصد طرح ترافیک می فروشد . اسپندی بر آتش، چشم بلا را در دستان یک خیابانی از این شهر به دور میکند و پلیس به افزایش قرمزی چراغ چهار راه فکر میکند . کودکی فرق "دخل" و "خرج" را در ذهن، تحلیل میکند. _برج میلاد آسانسوری سریع دارد و آزادی گالری تعطیل!_ این را دانشجویی که انگشتش لای کتاب "زیبایی شناسی " گیر کرده است ، میگوید و سوار بر پیک موتوری که خودش پیک حامل آن است ، صدایش را در دور میدان می کشاند... تاکسی با صدای رستگاری در شاوشنک به ایستگاه آخر میرسد. یک نفر پول خرد ندارد و مابقی اطلاع از افزایش نرخ کرایه ، راننده هم اعصاب. کلاغ ها آزادی به دندان در چَرا ی خانه ی قمری ها خود را بستری معاشقه ای یک روزه می کنند و پرچم های میدان در جایشان میلغزند و همه چیز در دور میدان همانگونه که هست باقی میماند . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ درود و ادب و احترام به دوست نادیدهام سرکار خانم نگاه سهرابی درود میگویم و خوشحالم که چامه های زیبای ایشان را مطالعه کروم. خواندن شعرهای بانو سهرابی در ابتدای امر کمی برایم سردرگمی آورد... اما به مرور با آنها انس گرفتم. شاید به این دلیل بود که حقیر با این سبک و سیاق ادبی چندان ارتباط نداشتم و ندارم. اشعار مهربانو سهرابی در دسته بندی ادبیات اروتیک یا ادبیات شهوانی قرار می گیرد؛ علی الخصوص دو شعر اول ایشان. ادبیات اروتیک ادبیاتی است که در بر گیرنده ی شعر، متون، داستانها و گزارشهای حقیقی و مجازی روابط جنسی انسان است. از این قبیل کلمات: (واژنگاه - آمیزش - زایش و...) شعر اروتیک نوعی شعر هجو که در آن با لحن بیپروا و گستاخانه، به مسایل جنسی و توصیف آلتهای تناسلی پرداخته میشود. مستهجنگویی، مُجُون، و خلاعت عذرا از دیگر اصطلاحات مترادف این نوع شعر است. در ادبیات فارسی از کهن شعر شهوانی رواج داشته، بهطوریکه ازرقی به دستور طغانشاه، کتاب الفیه و شلفیهرا با تصاویری از نحوه ارتباط جنسی مرد و زن سرود. الفیه، به آلت تناسلی مرد و شلفیه به آلت تناسلی زن اشاره میکند. از شاعران زبان فارسی که دارای آثاری با محتوای هزل دارند میتوان از حکاک مرغزی، دهقان علی شطرنجی، طیان ژاژخای، حکیم کوشکی، حکیم شمس اعرج بخاری، مهستی گنجوی، سوزنی سمرقندی خاقانی، انوری، پوربها جامی، سراج قمری، و عبید زاکانی را نام برد. از ادبیات بکار برده شده در هفت پیکر نیز به عنوان شاهکار ادبیات شهوانی و همچنین اثری اخلاقی یاد شدهاست. همچنین در آثار فروغ فرخزاد عاشقانههایی هست که بیپروا و بیپرده به بیان احساسات شهوانی میپردازد. فارغ از چیستی ادبیات اروتیک به نقدی اصلی اشعار شاعر محترم می پردازیم: شما استعداد بالایی دارید و نشانه اش مثلا آن سطری است که گفته اید: «برج میلاد آسانسوری سریع دارد و آزادی گالری تعطیل». بسیار عالی گفته اید و خصوصأ اینکه زبان یعنی انتخاب واژه ها بسیار عالی و استادانه است. کشف هایی بدیع و نو در این اشعار وجود دارد که می توانید آن را در یک شعر کوتاه هم بیان کنید و حیف است که این قبیل تماشاهای شاعرانه شما، لابلای یک شعر بلند گم شود و هدر برود. شعر، متولد حقیقت است. میلادی که امکان طولانیتر کردن عمر جاودانگی آن را فراهم می سازد. بسیاری از سرنوشتها، قصهها، واقعیات تاریخی، عشقها و انسانها به کمک شعر، از گذشتگان به آیندگان رسیدهاند و اسباب آشنایی انسان ها را با گذشته ممکن کردهاند. سه متن ارسالی دوست ادیب و فرزانه ام، با چنین پیشفرضی خلق شدهاند. شاعر به واقعیات پیش روی خویش دقت دوچندانی داشته است و با هنرمندی و خلاقیت بسیاری از پدیدههای پیش چشم مخاطب را به متن ادبی تبدیل کرده است. پیکی موتوری با سود چهار درصد طرح ترافیک می فروشد . اسپندی بر آتش، چشم بلا را در دستان یک خیابانی از این شهر به دور میکند... خواندن این چند خط چه اندازه واقعیت های امروزمان را برای شما خواننده آشکار کرد و همین است که شاعر با هنرمندی خاص یک واقعیت ملموس روزمره را به اثری ادبی و ژرف تبدیل ساخته است. میتوانیم بگوییم که شاعر در کشف معنا و مراجعات ذهنی تجربیات قابل توجهی داشته است و اگر این اتفاق در چرخهی سال های نخست شاعری بانو سهرابی باشد قابل ستایش و تحسین است. برای تقویت این استعداد و بهبود خلق ادبی بر مبنای ظرفیتهای شکلی باید شاعر سطح مواجهه و اصطکاک ذهنی خود را افزایش دهد. باید ببینم این شکل از شعر چه مولفههایی اختصاصی برای خود دارد که باید آنها را رعایت کنیم و چه امکاناتی باید به امکانات تجربه شدهی شعر های موج نو بیفزاییم. یکی از مهم ترین برجستگیهایی که این اشعار دلرد؛ این است که اصالت زبانی خاص در این متن دیده می شود. منظور از اصالت زبانی این است که ما به واقع می دانیم شاعر از چه زبانی استفاده کرده است. یعنی شاعر تکلیف خود را با زبان مشخص کرده است و یک جا زبان محاوه نمی شود و جای دیگر عامیانه و زبان شعری شاعر یک دست و هماهنگ است. برای درک بهتر حرفم مثالی می زنم. به این کلمات دقت کنید: تن - آغوش - واژنگاه - مادر - زایش - مولود در این چند کلمه چه می بینید؟! چه برداشتی دارید؟ کلماتی هماهنگ و مرتبط که یک سری فعل و انفعالات جنسی را مطرح که منجر به میلادی خواهد شد. شعر های بانو سهرابی ارزشمند و قابل تحسین اند. ارزش چند بار خواندن را دارد. اما توصیه ای اکید دارم که نسبت به چکش کاری دوباره ی اشعارشان اقدام عاجل کنند. شعرهای شاعر همانند درختی است با شاخ و برگ بسیار گه شاعر از طریق آرایه های ادبی به هرس آن خواهد پرداخت تا شکل(بزرگی و کوچکی) و فرم(نوع درخت) و محتوا(کیفیت میوه) را بسازد. امید است مجددأ شعرهای زیبای شاعر فرهیخته را ببینم و بخوانم و لذت ببرم. با تقدیم احترام #سعید_فلاحی(زانا کوردستانی) ۷ خورداد ۱۳۹۹ - ارومیه
|