شعرناب

تقدیم به روح پاک رومینا

او که نام خویش را نامید پدر،فکر می کرد کار او باشد هنر!
بس نشستند مردمان روزگار،تا بینند خر شده کره سوار!
به به و چه چه بگویند بر پدر،چونکه زاییده، شده او پر هنر!
گربه و سگ هم پدر باشند همی،چون که زاییدن نباشد مبهمی!
ما که انسانیم، گذارید شرط عقل،چون پدر گشتن نباشد کار سخت!
آنچه سخت است، داشتن مهر و وفا است،
سوختن در پای عشق، و ساختن اندر خفا است
گر برفته کودک مه روی و معصومت،کمی پایش خطا
جستجو کن علتش را در خودت، بی هیچ ریا
ماه را گردن زدی از پشت، خیالت راحت است؟
فکر کردی قلب مادر بی نگار، پر طاقت است؟
لعنت عالم(تمام مادران و دختران و...) بر این پدر
حیف این نام مطهر، نیست او هرگز پدر


1