جمعه ۶ مهر
|
|
ای مهاجـــر از تمـــام بودنم
ژَنده پوش این خرابه ها منم
|
|
|
|
|
خوشا گفتن خوشی آرد
ز قلبت گر خوشی بارد
|
|
|
|
|
مثل سیلی بی امان
هجمه آور بر تن بی تاب من
برکن از بنیاد و ویران کن مرا
|
|
|
|
|
عمری از بی کسی ام سخت به خود پیچیدم
|
|
|
|
|
ای فدای ردّ پایت، ای سوارِ بینشان!
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
باز باران و باز شبگردی
خیس کرده دوچشم فاصله را
باز در زیر چتر تنهایی
شرشر آب ش
|
|
|
|
|
تو عاشقانه ترین فصل قصّه های منی
تویی بهانه ی بودن ، تو آشنای منی
...
|
|
|
|
|
در سیاهی های شب
اندوهِ این مرداب ها
میبرَد پرواز را از یاد ما
میشود پی در پی آغازی دگر
هر غمی را
|
|
|
|
|
✍️ترانه سرا: م.مدهوش(یامور)❤️
🎧دکلمه :بانو هستی احمدی🌟
|
|
|
|
|
بگیر دامن دنیای استعاری خویش
|
|
|
|
|
یکی خبر بَرد
به قابله ی بی غم ِ خشم...
|
|
|
|
|
وصیت میکنم شعرم بشوید پیکر سردم
به کافور غمم کم کن تب ِ غسال لیلا را
|
|
|
|
|
هفتاد و دو آیه سوره ی عشاق است...
|
|
|
|
|
جفا را که خواهد که من خواهمش
|
|
|
|
|
امشب دیوانه میشوم و التماست میکنم!
|
|
|
|
|
گاهی هوا گرفته و دلگیر می شود...
از هر چه هست و نیست دلت سیر می شود
|
|
|
|
|
اما نشد
خواستم تا که بوسه زنم بر رخ ماهت اما نشد
خواستم تا که سجده کنم به درگاهت اما نشد
خواس
|
|
|
|
|
بی شانه تو سر به تنم کاش نباشد
بی روی تو جان در بدنم کاش نباشد
|
|
|
|
|
نازنینم! ناز تو وافر، ولی لطفت کم است
سایه ات سنگین ترینها در تمام عالم است
روی ماهت را ربودی بی د
|
|
|
|
|
سپید هایم
راه گم کرده اند
|
|
|
|
|
به خیال رفتم امشب، به همان خیال واهی
|
|
|
|
|
«نغمهی زندگی»
میشنوی!
صدای باد میان شاخههای درختان را،
صدای آواز جیرجیرکهای عاشق را،
که سر
|
|
|
|
|
مجوز بده آزاد شوم
دل من بند نفسهای تو زندانی شد
سالها من و یک بوته ی رَز
دیوار به دیوار زما
|
|
|
|
|
رفته بودم که تو از کرده پشیمان بشوی ، برگردم
|
|
|
|
|
غصه ریزان است وچترپاره ای دردستمان!
|
|
|
|
|
احساسم را به نگاهت می زنم گره
وصبح به خورشید سلامی عاشقانه خواهم داد
خواهم نوشت
ازتو
اما
خ
|
|
|
|
|
نمک نریز روو زخمم
دارم میسوزم بقدر یه عالم
|
|
|
|
|
الا الماس بی قیمت.......
زُمرد در نگه.....
شوق و شعف در جان.....
|
|
|
|
|
درود و عرض ادب
باز باران نشسته بر ایوان
اشک از چشم ماه سرریز است
می نشیند به روی برگ انگار
غصه
|
|
|
|
|
هر لحظه العطش ،ز تپش های آفتاب
لب تشنه می دوید ،میان دو نهر آب
|
|
|
|
|
برف پیری خودنمایی می کند روی سرم
|
|
|
|
|
یاسر چه کند؟ جان و فراوان تری از من
|
|
|
|
|
دل بستن و دل کندن من دست خودش بود
این دوری از آغوش وطن دست خودش بود
|
|
|
|
|
وقتی که خسته ام از هر چی بودن
باید چشا رو بست. رو هر چی دیدن
|
|
|
|
|
لە شنۆ بێ یان نەغەدە
ئەمەی بەندە، هەر کورده
|
|
|
|
|
قاب کردم
به دیوارِ احساس
دلتنگی را
شعر می بافم
عاشقانه
در تاروپودِ خاطره
|
|
|
|
|
من از گمشدن نالهی کربلا میکنم
شبیه خودت روضهام و مبتلا میکنم
و...
|
|
|
|
|
میان تَرَک های هر خاطره
نشان تو را جست و جو میکنم
|
|
|
|
|
تحمّل ایلیه سن صبر اوزی شجاعتدی
گناهیدن اوزاق اول زُهد پاک ثروتدی
|
|
|
|
|
شیشهی قلبم شکسته با غمِ رنجی گران
با همه صد پارگی، زخمی نزد بر دیگران
|
|
|
|
|
من نمیخواهم قیام کنم
فقط اعتراض دارم
|
|
|
|
|
حسین یعنی که دنیا مَقصدَت نیست
حسین یعنی هدف از بودنَت چیست ؟
حسین یعنی پناه تو خداوند
حسین یعنی
|
|
|
|
|
"آدم برفی"
مردن آدم برفی
نه از تاب آفتاب است
نه از بیتابی برف...
|
|
|
|
|
باید به پاس خون شهیدان قیام کرد
بر آستان تربتشان احترام کرد
|
|
|
|
|
بی حواس
۱۴۰۳/۴/۲۷ شماره ثبت ۶۶۱۳۹۵
در سرم بازاری ست ،شلوغ و پرصدا.
|
|
|
|
|
من تلاش خویش را کردم ولی گویا نشد
خسته گشتم هرچه گفتم، خواستم "اما نشد"
|
|
|
|
|
یه ستاره ای روشن شده توی آسمون زندگیم
زل میزنم به روی ماه تو دوباره زنده شده ایام بچگیم
|
|
|
|
|
باز آ بیا ای جان من، جان ها همه قربان تو،
|
|
|
|
|
سپاه و لشکر چشمت، فسون کند دل من را
رسد زمان رسیدن که هی سپاه تو بینم؟
|
|
|
|
|
چه کسی
او را این چنین آفریده؟
خدا باید یک نابغه باشد...!
|
|
|
|
|
✍️تصنیف سرا: م.مدهوش❤️
🎧دکلمه: بانو هستی احمدی🌸
|
|
|
|
|
حظ میبَرَد خوک ،
درون خوکدونی
|
|
|
|
|
تو مرا نگاه کن تا بزنم جوانه هر دم
وَ به سر رسد تمام غم و غصهها و دردم
|
|
|
|
|
برام دیگه این نفسا ، ممنوعه شد ممنوعه شد
|
|
|
|
|
راه حسین ع
راه حسین معنی اش آزادگی
در جلوی ظالمان ایستادگی
راه او باشد که درحق بی نظیر
پاک
|
|
|
|
|
گویم دگر هر خانه گردد ز خدا منزل
آنجاست همه عالم ، دنیاست چو ویرانه
|
|
|
|
|
باز بهار آمده من ، ندیده ام بهار را
به گوش خود شنیده ام سکوت چشمه سار را
کنار گوش پنجره صدای م
|
|
|
|
|
بپرسند اگر حکم عاشق چه باشد؟
|
|
|
|
|
بال بشکسته و افتاده، وُ سوزان پَرِ اوست...
|
|
|
مجموع ۱۲۶۸۹۸ پست فعال در ۱۵۸۷ صفحه |