سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اتوبوس
        ارسال شده توسط

        نوید خوشنام

        در تاریخ : دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۰۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۶۲ | نظرات : ۱

        تهِ اتوبوس، آن صندلیِ آخر، کنارِ ﺷﯿﺸﻪ، بهترین نقطهء بلندِ دنیاست.
        مخصوصا اگر باران پشتِ کمرِ شیشه‌های اتوبوس چنگ بکشد که دیگر اصلِ جنس است،
        برای ﻧﮑﻪ مچاﻟﻪ شوم در خودم، سرم رﺍ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧم ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ و زل بزنم ﺑﻪ یک جای دورِ مبهمِ تار و فکر کنم ﺑﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ دوست دارم و دوست‌داشـتم و نشـدند و میدانم که نمی‌شوند. برای آنکه ﻓﮑﺮ کنم ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﮐﻪ آزارم ﻣﯿﺪهند.
         آن خاطراتِ «بد»-و چه سخیف کلمه‌ای‌ست "بد" برای رساندنِ عمـقِ فاجعه-
        و ﮔﺎﻫﯽ چشمانم ﺧﯿﺲ شوند از حضـورِ پررنگِ یک خیالِ ابلهانه وسطِ مغزم و فراموش کنم مقصد ﮐﺠﺎﺳﺖ و دلم ﺑِﺨﻮﺍﻫﺪ دنیا ﺑﻪ اندازهٔ همین ﮔﻮﺷﻪ کوچک شود، هیچ چیز نباشد، و تنهای تنها من باشم و کُـنجِ اتوبوس و هیـچ چیزِ اضافه‌ی دیگری که بتوانم گاه‌به‌گاه آهی از دل بکشم از یادآوریِ حماقت‌های عاشقانه ام.
        در اتوبوس، تنهایی، چهل و‌چهار نفر است. و در چشمهای بسته، امید به آفتابِ بیشتری میدرخشد.
        چشمهام را میبندم، ﺷﯿﺸﻪ از نفسهام بخار میگیرد، و ﺑﺎ انگشت مینویسم «آینده» ، و دلم میگیرد از تصورش. شیشـه، آرام اشک میریزد و دیگر، من هم ﭼﺸﻤﻬﺎیم را میبندم و ﺗﺎ ﺧَﺮﯾﻦ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ در خودم میگریم.
        *
        راننده داد میزند: آخرین ایستگاه. پیاده شوید.
        و من خوشحال! که مسیرم تمام شد!
         پیاده میشومُ ، واقعیتِ تلخِ وجودم در همان دنیای همیشگی‌ که زمان و مکان در او متفاوتند سیلی میشود و میخورد بیخ گوش‌ام.
        من، در انتظارِ اتوبوسی بعدی، در ایستگاه مینشینم.
         
        نوید خوشنام چهارشنبه 31 تیر 94

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۸۱۴ در تاریخ دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۰۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        علی حاجی حسینی
        دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۱۷
        قشنگ بود
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3