سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    سفر نوستالژیک(قسمت دهم)
    ارسال شده توسط

    سمیرا_خوشرو

    در تاریخ : دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۲۳
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۲۴ | نظرات : ۸

    سفر نوستالوژیک
    (قسمت دهم)
    🌿🍂🍀🍁🍀🍂🌿

    ولی تو روستای ما ازاین خبرا نبود، منم کلاه کاموایی بابا رو میذاشتم سرم ، 
    موهای بلندمم که همیشه صبحا مامان برام گیسشون می کرد رو میذاشتم زیر کلاه یه گُلِ قرمزم میزدم بغلش، می دویدم و یکی یکی ماست هارو میبردم خونه همسایه ها.
    یه وقتایی هم لباس محلی مامان، خصوصاً دامن پرچین مخملِ گُل قرمزشو می پوشیدم و می دویدم تو حیاط. توو عالم بچگی کلی می رقصیدم... باد هم می رفت لابه لای چینای دامن و می بردشون به هوا، مثل موج دریا میشد، موهای بلند مشکیمم شکل آبشار از شونه هام می ریختن و تا کمرمو نوازش می دادن.
    وقتی آدم میره توو رویای کودکی دلش نمیخواد در بیاد ازون فضا... دوسداره هِی بچرخه، بگرده توی همون رویا غرق بشه و کلی عشق کنه. مدار روزهای شیرین کودکی، زیباترین و نورانیترین مسیره که دوس نداری تموم بشه. فراموشت میشه بزرگ شدی، مشکلات بزرگتری پیش روته، توو دنیای پر تشنج و هزار رنگی و برای زندگی باید دائماً بجنگی ...
    وقتی موهام تو باد می رقصیدن و عطر گلهای بهاری ریه هامو پر می کرد، قلبم تندتر میزد که خونِ خوش عطرو خیلی زودتر به اعضای بدنم برسونه تا لذت بیشتری ببرم!
    این حسو وقتی تاب سواری میکنم دارم...
    آخه پشت انبار برنجمون درخت آزاد بزرگیه که بابا برامون تاب بسته روش، از وقتی که یادمه اینجا تاب بازی می کردیم و می کنیم، بزرگ و کوچیکم نداریم، هر وقت دختر عمه و پسر عموهام و... میومدن پیشمون کلی بازی میکردیم...
    آنتن تلویزیونمونم رو همین درخته، چون توو زمینای ما بلندترین جا، بالای همین درخته...
    یکی از مرغامون از پشت بوته ی تهِ باغ بیرون اومد!
    اونجا چیکار می کرد؟! نکنه لونه درستکرده و تخم گذاشته؟!
    برم ببینم چه خبره...
    یه عالمه چوب و علف اینجاست، باید بزنمشون کنار تا برسم به بوته...
    آخ... تیغ رفت توو دستم... سرش مشخصه... با ناخنم کشیدمش بیرون، واای مامانی دردم میاد... آخ... لعنتی چه دردی داره! اوه خونه یا شراب هفت ساله ی شیراز؟!!
    تیغ درخت انارِ، پارسال که بابا هَرَسشون کرده گذاشته بغل پرچین تا مرغا نتونن برن تو زمینای هسایه.
    انگشتمو محکم گرفتم تا خونش بند بیاد.
    خدا بگم چیکارت کنه مرغِ بازیگوش...
    آییی... دستم خورد به گزنه... میسوزه... راست گفتن هر چی سنگه، مالِ پای لنگه! گزنه همون دست زخمیمو گزید!...
    ما با گزنه تره درست می کنیم، گذشته از خواصش خیلی خوشمزست، گزنه چربی و قند خونو پایین میاره.
    برگاشو خشک میکنیم، گاهی مثل چای دم می کنیم، گاهی هم پودرشو تو ماست و دوغ میریزیم...

    پایان قسمت دهم
    #سمیرا_خوشرو_شبنم

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۹۷۸۳ در تاریخ دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۲۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    ایمان اسماعیلی (راجی)
    سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۰:۳۷
    درود بانو
    جالب بود
    خوبه که خواص گیاهان رو میدونید
    بنده هم تقریبا همشون رو میدونم چون زمینه ی کارم اینه
    البته عطار نیستم ولی با عطارها هستم😃
    مانا باشید گرامی خندانک
    سمیرا_خوشرو
    سمیرا_خوشرو
    سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۹:۲۶
    درودتان گرامی
    سپاسگزارم از توجه شما
    موفق باشید
    🌹🌹🌹
    🌸🌸🌸
    🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    نیما ابراهیمی
    سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۵۰
    چه خاطره و رؤیای شیرینی
    حتی نمی تونم درست تصورش کنم
    حاضرم تمام زندگیمو بدم و یک روز رو این طوری زندگی کنم .
    خندانک خندانک خندانک
    سمیرا_خوشرو
    سمیرا_خوشرو
    چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۴
    درودتان بزرگوار
    سپاسگزارم از توجه شما
    🌹🌹🌹
    🌸🌸🌸
    🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    محمودرضا رافعی (رافع)
    دوشنبه ۴ فروردين ۱۳۹۹ ۲۰:۰۶
    سرعت شما در ورود به تونل زمان المپیکیه خندانک خندانک
    سمیرا_خوشرو
    سمیرا_خوشرو
    چهارشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۹ ۰۰:۱۶
    درودتان گرامی
    سپاس از حضورشما
    🌹🌹🌹
    🌸🌸🌸
    🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۴۲
    سلام سمیرا خانم

    تشبیه خون به شراب هفت ساله شیراز خیلی هنری بود. خندانک
    سمیرا_خوشرو
    سمیرا_خوشرو
    سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۹:۳۶
    درودتان گرامی
    سپاسگزارم
    🌹🌹🌹
    🌸🌸🌸
    🙏🙏🙏
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0