سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        پاییزِ همواره(بدرودِ بی درود)
        ارسال شده توسط

        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)

        در تاریخ : پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰۴:۴۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۳۱ | نظرات : ۸

        💔‌
        استادم می‌گفت مدتهاست دیگر چیزی مرا غافلگیر نمی‌کند، راست می‌گفت انگار فعلا مرگ، جنگ، نابودی، تقدیر و... در حال غافلگیر شدنند از مسئولینی که افسار آنها را به دست گرفته‌اند و در جای جای این سرزمین می تازانند، آن قدر سرود مردن را بر لب همه جاری کردند که در رگهای این سرزمین جا خوش کرد و ریشه دواند هرکس را جایی گیر انداخت و گلوی آرزوهایش را چسبید تا برای همیشه ناکام بماند بعضیها را در خیابان تنهایی بعضی را در ازدحام وداع با قربانیی دیگر و برخی را در هواپیمایی که قرار بود آسمان، پل آبی رهاییشان باشد از این شوم‌لحظه‌های تمام‌نشدنی... ‌

        کدام جادوگر، بخت ایراندخت را چنان بسته که هیچکس نمی‌تواند طلسم اسارتش را باطل کند؟ ‌
        خدایا اینجا طبقۀ چندم دوزخ است که از تمام لحظه‌هایش چند مصیبت شعله می‌کشد؟ رویاهای رنگ به رنگمان در چنگ مرگ پرپر شد خیابانهای پاییزی که برگهایشان نارنجی و قرمز نیست بلکه سیاهپوش عزیزانی‌ست که ناگزیر سفیدپوش رفتن شدند و با مرثیه‌ی وداع به خواب رفتند.‌

         خدایا گفتی بعد از هر سختی آسانی‌ست (ان مع العسر یسرا) آسانی ما را به کدام سیاهچال برده‌اند که دیگر بر چهره‌ی مچاله‌شده‌مان بذر لبخند نمی‌پاشد؟‌
         به چه جرمی باید خوشبختی‌مان اینگونه عقیم شود؟ و آه عمیق و بلندمان به چاه سکوت محکوم...‌

         گره از زبانم گشودی تا رازهای دلم را بگشایم اما گویی از آسانی نفس کشیدنمان خبری نیست... ‌

        گفته بودی وقتی در صور دمیده شود روزِ سختی خواهد بود انگار این صور فقط اینجا دمیده شده و به توان بی‌نهایت در گوش لحظه‌هایمان تکثیر به طوری که تمام تقویم، صَفَری طولانی‌ست که ضربان نحسی‌اش در نبض روز و شبمان همواره تند است و قمر در عقربش عمومی شده و روز خاصی ندارد مثل عزای عمومی همیشگی این دوران...
        مردمان خوب مثل برگها میانِ همیشه پاییزِ ایران می‌میرند و زمستان هیچوقت اینجا باردارِ بهار نیست
        آنهایی که کفنِ وداع به تن گلها می‌دوزند انگار از چشمه‌ی جاودانگی نوشیدند...
         
        خدایا اگر ما اینگونه تافته‌ی جدابافته‌ی این دنیاییم، جهانِ بی‌بهبود ما را تمام کن که قیامت تو را به این قیام بی‌وقفه‌ی اندوه، ترجیح می‌دهیم...
         
        #مهناز_نصیرپور‌
        #سوگ_نوشته #تسلیت #سقوط_هواپیما #اندوه_مدام #پاییز_همواره #وداع #بدرود_بی_درود #عکس_نوشته #دلنوشته #ازدحام #کرمان #ایران  #اوکراین

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۶۵۰ در تاریخ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۰۴:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۰۴
        خندانک
        زخمی است تمام تنت وطنم....
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۱۲:۴۷
        درود بر بانوی فصلها خندانک
        درود بر شرف و آزادگی قلمتون خندانک

        صدايت مي زنم هرچند دير است
        اگرچه واژه در بغضم اسير است

        صدايت مي زنم همچون گياهي
        كه خشك و تشنه در چنگ كوير است

        لباس مردم اينجا تازيانه
        تن نامردمان غرق حرير است

        چه بسيارست اينجا قلبهايي
        كه پرپر گشته ي فصلي حقير است

        چه بسيارست اينجا سروهايي
        كه سر ببريده در پاي امير است
         
        بسي مي لرزد اينجا شير چون بيد
        در اين جنگل سگ و روبَه دلير است

        دلم خون است از دست كساني
        كه پشت خنده هاشان هفت تير است...(م. فریاد)

        به امید روزهای روشن خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۰۰:۰۸
        درود بر شما
        چقدر زیبا تلخی این همه درد را توصیف فرموده اید
        قلمتان سبز مانا باشید و امیدوارم روزگار شیرین شود تا کام نوشته هایمان این همه تلخ نباشد خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۲۰:۳۸
        درودتان بانوی گرامی ..
        من هم ضایعه ی درگذشت جمعی از ایرانیان و اوکراینیان در سانحه ی هوایی -خصوصا نخبگان جوانمان- را تسلیت عرض میکنم..امیدوارم به جای اجرای شوهای تبلیغاتی و به مسلخ کشاندن افراد بیگناه و نیز تفکرات عمومی،قدری به حقایق با دیدگان باز بنگریم.آرزومند لحظاتی سبز
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۰۰:۰۹
        درود بر شما و توجهتون
        کاملا با شما موافقم اگر عمیق تر می اندیشیدیم
        اگر کمی تامل می کردیم
        این قدر روی موج های عمدی و تبلیغاتی سواری نمی کردیم...
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۸ ۱۴:۰۰
        خرمان کردن و هی اددمان نامیدند
        آخ ...افسار چه خوش خاطره ای شد ان روز
        کودکی مرده و اشجار فقط زر زده اند
        اخ...نجار چه خوش خاطره ای بود ان روز
        شانس از کوچه ما رخت سفر بسته و هی
        اخ...ادرار چه خوش خاطره ای بود ان روز(شاهرخ)
        و ..........بیخیال
        خیلی خیلی درد ناکه بود
        ما بودیم و اتوبان ساوه و یه موشک کار ایرون..... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۸ ۱۷:۱۱

        درود جناب شفیعی همون روز که این کامنت رو نوشتید یه شعر با الهام از این شعرتون نوشتم
        براتون می فرستم شعر رو
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3