سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    کرم های مغز من
    ارسال شده توسط

    مهران زارع

    در تاریخ : سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۴۱
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۹۵ | نظرات : ۰

    قلم روی کاغذ حرکت میکند ولی جز سفیدی روی کاغذ چیزی نیست. واژه ها فرار کرده اند از سفیدی کاغذ و پخش شده اند در فضا. فضا بوی واژه ها را میدهد واژه هایی قابل لمس ولی غیر قابل بیان. واژه های تلخی که بالا اوردمشان، در ذهنم میلولند و تکثیر میشوند و بوی تلخشان چنان زمخت است که گویی یک تن بادام تلخ و سیر باهم خورده و بالا اورده باشم. روزگار به سرعت به سمت نیستی از هستی میرود و عقربه های ساعت با نیش های زهرالودشان زهر کشنده بر پیکر روبه زوالم میزنند.
    اری این منم یک ادم تلخ روبه زوال....
    ادمی با انبوهی فکر در سر فکرهایی که جلوی چشمانم نه بلکه در پشت چشمانم رژه میروند، رژه ای بی انتها تا بلکه از پشت به جلو ایند و حیرت کنند از واقعیتِ بودنشان فکر هایی که الان ارزویند و رویا، محال اند و غیر ممکن اما همه به یک چیز باور دارند که فقط غیرممکن غیرممکن است. این منم یک ادم با یک ذهن پر از واژه های تلخ و فکر و رویا. رویاهایم با واژه های تلخ مغزم پیوند میخورند و چه پیوند شومیست این پیوند کزایی، پیوندی که فرزندشان ترس است و زمین گیر میکند مرا. کرم هایی که میخورند ارامشم را و میبلعند رویاهایم را و انچه از خود باقی میگذارند مدفوعیست که بوی تعفن میدهد، تعفنی اغشته به حسرت و ای کاش... و ای کاش...
    قلم همچنان روی کاغذ حرکت میکند ولی اینبار ردهایی از خود روی کاغذ می اندازد اینها همان واژه های پر از امید دوران کودکی ام هستند و ارزوهایی را بیان میکنند که به امید تحققشان بزرگ شده ام واژه های شیرینی که زیر انبوهی از واژه های تلخ امروزم مدفون بودند اندک مجالی یافته اند تا خودی نشان دهند و عرض اندام کنند. این واژه ها و ارزوها را دوست دارم چون بوی گل محمدی میدهند و چنان ارامشم میدهند که گویی همه تلخی هارا کنار زده ام و ای کاش هارا با کوهی از باروت منفجر کرده ام

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۹۴۰۹ در تاریخ سه شنبه ۱۹ شهريور ۱۳۹۸ ۰۴:۴۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۵ شاعر این مطلب را خوانده اند

    مالک گرانمایه

    ،

    نیهاد زمان

    ،

    مهران زارع

    ،

    یامور

    ،

    آتنا باقرزاده

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0