سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        قافله ی عمری که گذشت
        ارسال شده توسط

        شعله(مریم.هزارجریبی)

        در تاریخ : دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۱:۲۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۱۵ | نظرات : ۴

        باید بدویم تا از قافله عقب نمانیم!!
         
        اما چه قافله ای ؟قرار است اصلا با این قافله کجا برویم؟
         
        چند روز پیش زن و شوهر جوانی را دیدم در کنار پارکی تکیه داده بودند به صندلی های تازه رنگ شده گرد غم بر چهره ی بانو نشسته بود و مرد نازنین غرق بود و تند تند داشت با قافله پیش میرفت.فکر کنم داشت در تلگرام جک میخواند😀.قافله ی عجیبی است قدرتمند و عجیب همه را با خود میبرد نه اینکه بد باشد خیلی هم خوب است خیلی وقتها وسیله ی کار است گاهی علم اموزی گاهی اخبار و اطلاعات اما هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.نشستید وسط جنگل و دارید در صفحه اینستاگرام دنبال کننده هایتان تصاویر گشت و گذار لایک میکنید اخرش تا خرخره جوجه را که زدید بر بدن و خیلی مودب باشید قلیان نکشیده و بدون اسیب زدن به طبیعت تشریفتان را میبرید در قوطی کبریتی که از انجا تشریف اورده بودید.بعد میگویید وااای اصلا دیگر جنگل هم صفا ندارد.خوب عزیز دل تو اصلا به جنگل فرصت جولان دادی؟اصلا دست بر تن درختان کشیدی اصلا عمیق نفس کشیدی؟اصلا چشمانت را از ان گوشی کوفتی برداشتی دور و برت را نگاه کنی شاید یکی چشمت را میگرفت از عذب بودن در میامدی.
         
        من خیلی به همه کسانی که دوست دارم این جمله را میگویم.که خیلی زود دیر میشود و فرصت از دست میرود.یک روز چشم باز میکنی و میبینی انکه تا دیروز داشتی دیگر نداری .انکه تا دیروز دورت بود و نگاهی نمیکردی جایش خالی است در زندگی ات دلت حتی تنگ میشود برای نق نق هایش ولی دیگر دیر است.بیایید همیشه همپای این قافله نباشیم.یک وقتا فکر کنیم اصلا گوشی نیست اصلا ما در ایام فقدان امکانات ارتباطی زندگی میکنیم.با هم بنشینیم حرف بزنیم دوست داشتن واقعی را بیاموزیم.و واقعا دوست بداریم.
         
        در این ساعتها که سر مبارک را از گوشی برنمیدارید مطمئن باشید هیچ یک از فالوورهای عزیزتان دل نگران حالتان نیستند .و تمام اخبار را میتوانید در ساعات آتی مطالعه کنید .دنیا بدون نظارت شما از حرکت نمی ایستد .اما ظرف عمرتان کم کم پر میشود
         
        بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
         
        که ناگه ز یکدیگر نمانیم
         
        نمیدونم درست نوشتم یا نه ولی خیلی با معنیه
         
        شعله
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۳۸۵ در تاریخ دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۱:۲۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        علی برهانی(ودود)
        دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۸:۱۰
        درست و بجا نوشتید . متن زیبای شما کمی عطر مرگ گرفته که من دوست دارم این عطر بینظیر رو و هیچی مثل ادویه ی یاد مرگ نمیتونه اش زندگی رو خوشمزه کنه
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۴ شهريور ۱۳۹۸ ۰۹:۳۳
        درود جناب برهانی
        از مرگ گذشته ها طعم مرگ رو بیشتر درک میکنن و نزدیک تر میبینن به خودشون.
        سپاس گزارم از وقتی که گذاشتید
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        يکشنبه ۱۷ شهريور ۱۳۹۸ ۱۷:۰۱
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۸ ۲۰:۰۰
        درود استاد
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2