سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        زیبا جان سلام!
        ارسال شده توسط

        زینب بیکی

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۴۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۲۸ | نظرات : ۴

        زیبا سلام...
        میدانم نمیدانی که تا نهایت بی نهایت دوستت دارم!مشکل خود منم که عاشق شده ام،زیبا که کم نیست...دلت بهانه میگرفت،عاشق بودی،میفهممت....
        نمیدانی چه حس غریبی است که  زیبای من میخوانمت...مثل لحظه تولد اقاقی ها پر از فیروزه ایه زندگیست.!آن وقت خود خدا هم به زیبایی تمام زیبایی ها شک میکند!مگر جز تو،زیبایی هم هست؟
        چشمانم را میبندم و پر از تو میشوم!برایم نفسی تازه میشوی!افسوس که هر دم بازدمی دارد!تو مقصر نیستی زیبا...نمیدانی چقدر مجرم بودن خوب است وقتی تو حاکم احساس باشی!من از تو حبس ابد خواتم،اما در چشمانت!نه در ژرفای تنهاییم...
        زیبا جان!تمام وسایل خانه را برای فروش گذاشته ام...میخواهم همه جا را پر از عکس تو،عطر تو،یاد تو کنم!اما کمی مرددم!مانده ام آن صندلی را بفروشم یا نه؟میترسم روزی که می آیی خسته باشی...کاش گفته بومدمت از شهر من سفر نکن!تو نیستی من هم نای ماندن ندارم!
        بخواهم فراموشت کنم هم نمیشود...دیده ای برکه کم آب هم بشود نمیتواند ماه را از یاد برد؟ماه در بطن او خفته...برکه مهتاب را دارد و ندارد!مهتاب من خیال توست...میفهمی؟
        نگاهت...چشمانت...شبستان موهایت...گرمی دستانت...چه مراعات نظیر بی نظیری شد زیبا....
        نگرانی ام را بیهوده نخوان.!میترسم...باز گرگی،برادر نمایی،چاهی...من که ایوب نیستم!همان دم میمیرم!
        گاهی میگویم اگر خدا قبل از همه تو را خلق میکرد،آسمان هم سجده میکرد...شیطان که عددی نیست!...
        زیبا دلتنگ که میشوم به آسمان گاه میکنم!دلم قرص میشود که با هم زیر یک سقفیم...شک ندارم آسمان هم زیباییش را از تو وام گرفته....
        زیبا جان؟سوالی دلکم را دیوانه کرده...آخر چیستی تو؟زیبای من!تو کیستی؟

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۸۲۲۱ در تاریخ چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۶ ۲۳:۴۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        حسن بذرگری(آیین نیشابوری)
        دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ ۰۵:۰۳
        خندانک خندانک
        زیبا بود - زیبا خندانک
        زینب بیکی
        زینب بیکی
        شنبه ۴ شهريور ۱۳۹۶ ۱۴:۲۸
        سلام
        مرسی...قشنگی از نگاهتونه...
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        هدایت کارگر
        سه شنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۰۸
        سلام
        مطلب عرفانی و شاعرانه و دلچسبی بود
        دست مریزاد
        پر از مایه های شاعرانگی و ایده های جالب
        برقرار و پاینده باشید
        خندانک خندانک خندانک
        زینب بیکی
        زینب بیکی
        شنبه ۶ آبان ۱۳۹۶ ۲۰:۵۴
        سلام اقای کارگر
        شما خیلی لطف دارین به من مرسی...
        عذر میخوام بابت دیر جواب دادنم ببخشید...
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        شاهزاده خانوم

        ب سلام به همه نابیون محترم ااا خوشم نمیاد قسم بخورم برای این موضوع کاملا بی ارزش اما چنان با روح و روان آدم بازی می کنید مجبورم این کارو بکنم به والله قسم توی ناب هیچ پروفایل فیکی ندارم ااا برای چی وقتی می تونم خودم فعالیت کنم حرفامو بزنم فیک داشته باشم ااا نه ثنا خانوم منم نه آتنا خانوم نه هیچ احد و الناس دیگههه ااا توی ناب و وبلاگم تنها یه اسم دارم اونم شاهزاده خانوم از سال هشتاد و هفت تا حالااااااا ااا شاد باشید
        مدینه ولی زاده جوشقان

        یک چند پی دانش و دفتر گشتیم کردیم حساب اا یک چند پی زینت و زیور گشتیم در عهد شباب اا چون واقف از این جهان ابتر گشتیم نقشی است بر آب اا ترک همه کردیم و قلندر گشتیم ما را دریاب
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ترنّمِ صَفای جان صداقت است و راستی ااا شُکوهِ اعتبارِ حق صلابتِ بَهاستی اا سلام بداهه ی
        ساسان نجفی

        ما آرزوی عشرت فانی نمی کنیم اا ما را سریر دولت باقی مسخر است
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        زده ام قفل بزرگی به دروازه دل که دگر بار به روی احدی وانکنم آنچنان دل بشکسته که اااا هم حتی پشت دروازه دل در بزند وانکنم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0