سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        نابک .. کارگاه داستان های کوتاه ... مکر زن
        ارسال شده توسط

        احمدی زاده(ملحق)

        در تاریخ : سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۳:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۷۵ | نظرات : ۸

        روزی نزدیک غروب کتاب فروش دوره گردی در کریاس (ایوان) خانه ای چشمش به زن خوشروئی میخورد و برای فریفتن وی شروع به داد زدن کتاب مکر زنان میکند.
        زن که مقصود کتاب فروش را در می یابد اظهار علاقه به کتاب کرده به این شرط که به خانه آمده برایش بخواند و پس از پسند بخرد.
        کتاب فروش از خدا خواسته داخل خانه شده زن به اطاقش کشیده در خانه را بسته کنارش به گوش دادن مطالب کتاب می نشیند و در این موقع صدای در خانه بلند میشود.
        زن به کتاب فروش میگوید که صدای در زدن شوهرش میباشد و او را داخل صندوق کرده درش را قفل زده و در خانه را باز میکند.
        شوهرش که چاروادار و مست و خراب آمده بود زن را به مواخذه کشیده که چرا او را پشت در گذاشته است و زن میگوید مهمان داشته است و برایش ماجرا را از اول تا آخر تعریف میکند و اینکه اکنون در صندوق میباشد.
        مرد چاقویش را کشیده و نعره زنان از زن میخواهد که در صندوق را باز کند و زن کلید را تسلیمش میکند و همچی که کلید را در مشت شوهر میگذارد میگوید مرا یاد و تو را فراموش.
        و ماجرا را لوث میکند. مرد هم تصور میکند که این حیله ای بوده که زن بدان واسطه شرطی را که با هم سر شکستن جناقی کرده بودند ببرد.
        پس خندیده و کلید را به طرف زن پرت میکند و شام و چای و چپق و غیره برگذار میشود و به خواب میرود.
        زن هم به سراغ کتابفروش رفته درب صندوق را باز میکند و از خانه بیرونش انداخته و میگوید این فصل را هم به کتابت اضافه کن.

        '
        تهران قدیم
        #جعفر_شهری

        نابک کانال رسمی داستان های کوتاه
        @naabak_nab
        sherenab.com

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۸۹۷ در تاریخ سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۳:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۰۷:۴۱
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بارک الله به این زن
        خندانک خندانک خندانک
        وممنون ازشما استادخوبم
        انتخاب زیبایی بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۴:۲۵
        خندانک خندانک خندانک

        نتیجه اخلاقی داستان :زنان را دست کم نگیریم خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۱:۱۷
        درود برشما خندانک خندانک خندانک خندانک

        مرجان تاج دینی( دریایی)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۳:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        درودها استادگرانقدر
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مریم، شیرین ناز (ساغر دل)
        سه شنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۶:۴۳
        سلام استاد ...... وقت بخیر خندانک
        داستان جالبی بود...
        دارم فکر میکنم این خانم ، چه قدر کارهاش عجیب بود:
        از اون آقا میخواد که به خونه اش بیاد ...
        داستان رو کاملا برای همسرش تعریف میکنه . .... و همچنین نکات دیگه ...
        سپاس بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        پنجشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۲:۵۴
        درود بر شما منم موافقم
        خیلیم خانمه رو تحسین نمی کنم حالش خوب نبوده انگار خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهناز نصیرپور (بانوی فصلها)
        پنجشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ۱۰:۵۴
        درود استاد داستان جالبی بود خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2