سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        مصاحبه با (......)؟!
        ارسال شده توسط

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        در تاریخ : چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۲۷ | نظرات : ۶۶

         
        خندانکبه نام خداخندانک
        وباعرض سلام خدمت تمام استادان ودوستان شاعرم
        وباکسب اجازه ازمدیریت محترم سایت ناب
        استادبزرگوارمان ( سید حاج فکری احمدی زاده (ملحق)
         پست معرفی شاعر این هفته را اختصاص داده ام به برادربزرگوارم عباس وطن دوست
        یکی ازدیگرازاهالی قبلیه ی ناب ،هنرمندی  عزیزو فرهیخته وبا اخلاق  که روزهاست درکنارمان قلم می زنند!
        سوال یک: خواهش می کنم خودتان رابه طورکامل معرفی کنید وهرآنچه را که لازم می دانید دررزومه ی شخصی شما ثبت شود رابرایمان بازگوکنید؟
        • با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه اهالی و اساتید بزرگوار شعر ناب و همچنین عرض ادب و ارادت خدمت استاد فکری بزرگوار بانی و موسس سایت ادبی شعر ناب و عرض سلام خدمت شما خواهر خوب و نازنینم که زمینه این مصاحبه را برای حقیر فراهم کردید تا در خدمت شما و دوستان عزیزم باشم.
        عباس وطن دوست هستم متولد اول شهریور 1358 شهرستان بوکان یکی از شهرهای کوردنشین در جنوب استان آذربایجان غربی. دارای همسر و یک دختر 4 ساله هستم به نام غزل. لیسانس زبان و ادبیات فارسی دارم اما شغلم حسابداری است و در یک شرکت خصوصی به کار حسابداری مشغول هستم ، با اینکه از دوران نوجوانی به شعر و ادبیات علاقه خاصی داشتم اما از سال 1385 بصورت رسمی وارد دنیای شعر و ادبیات شدم و رشته تحصیلی ام را هم بر پایه همین علاقه انتخاب کردم.
        سوال دو:تعریفتان ازشعر چیست؟ودرست ازچه زمانی سرودن شعر را آغاز کردید ؟ چرابه شعر روی آوردید؟آیا اتفاق خاصی باعث شد دست به قلم ببرید ؟
        • شاید ارائه یک تعریف کلی و جامع از شعر کار بسیار دشواری باشد اما بگذارید در تعریف شعر اکتفا کنم به تعریف دکتر شفیعی کدکنی که بیشتر به دل من می نشیند: شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت گوینده شعر با شعر خود ، عملی را در زبان انجام می دهد که خواننده میان زبان شعر او و زبان روزمره و عادی تمایزی احساس می کند. شعر گره خوردگی عاطفه و تخیل است که در زبان آهنگین شکل گرفته باشد.
        من از دوران نوجوانی به شعر علاقه داشتم و همیشه دیوان اشعار شاعران کورد و فارس را مطالعه میکردم . اما در آن دوران با اصول و قواعد شعر زیاد آشنا نبودم و گاهی خط خطی هایی می نوشتم که شاید فقط زیبا بود ولی در اصل شعر نبودند. از سال 1385 بعد از به اتمام رساندن دوران کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی ، سرودن شعر را بصورت اصولی آغاز کردم (البته ازنظر خودم). و شعرهایی می نوشتم که شاید از لحاظ ادبی در سطح بالایی نبود ولی حداقل مشکل اصول و قواعد عروضی شعر را دیگر نداشتم. بدون تعارف تنها چیزی که من را بسوی شعر کشاند عشق بود ، یک بار عاشق شدم و همین عاشق شدن کار خودش را کرد و این به اصطلاح شاعر را که من باشم به جان واژه ها انداخت. اما رسالت امروزم چیزی فراتر از عشق زمینی است ، در کنار عشق حقیقی به خاک و سرزمینم و مردمم بسیار مدیون هستم وبازگو کردن رنج های سرزمینم وظیفه ای بسیار بزرگ تر است که بر شانه هایم سنگینی می کند.
        سوال سه:آیا زمینه ی هنر شعر در خانواده وبستگان دیگر شما نیزهست؟ومشوق شما درسرودن شعر چه کسانی بودند؟
        • در خانواده ما فقط من به شعر علاقه دارم و شعر می نویسم ، و مشوق اصلی من که همیشه مدیون راهنمایی ها و آموزش های دلسوزانه اشان هستم یکی از شاعران خوب و نامی شهرم هستند به نام محمدسعید نجاری (ئاسو) که با زبان کوردی شعر می نویسند که دوران تحصیل در دانشگاه در محضرشان بودم و از مکتب ایشان کسب فیض می کردم و ایشان همیشه مشوق من در زمینه شعر و ادبیات بودند وبسیاری از اصول و قواعد شعر را از محضر ایشان آموختم
        سوال چهار:درچه قالبهای شعری قلم می زنید وبیشتردرچه زمینه های می نویسید؟ودرواقع مضامین شعریتان از چه حسی لبریز شده است؟ومنابع الهامتان چیست؟واینکه اشعارتان بیشترکوششی است یا جوششی؟
        • شعر را در هر قالب و زبانی دوست دارم ، در همه قالب ها شعر نمی نویسم اما همه قالب های شعری را می خوانم و دوست دارم اما اشعار خودم بیشتر در قالب غزل و شعر سپید است وگاه گاهی هم دوبیتی می نویسم آن هم برای ثبت لحظات کوتاه عاشقانه ، مضمون اشعارم بیشتر عشق و اجتماع است ، عشق را برای خواست دل خودم و اجتماع را به خاطر وظیفه ای که بر دوشم است در قبال مردمم
        اشعارم همیشه جوششی است تا کوششی ، تا در حال و هوای خودش قرار نگیرم هرگز نمی توانم چیزی بنویسم ، شاید به همین دلیل باشد که کمتر شعر می نویسم چون باورم بر این است که "هرچه از دل برآید بر دل نشیند"
        سوال پنج : آیاتاکنون کتابی هم چاپ کرده اید ؟لطفن کمی ازتحصیلات سوابق وفعالیتهای ادبی وهنریتان برایمان بگویید ؟ وآیا غیرازشعر به کارهای هنری دیگری هم می پردازید؟
        • تا الان که به چاپ کتاب فکر نکردم ، شاید اشعارم هنوز مانده تا به آن کمال پختگی که برای چاپ لازم است برسد، دوست ندارم در این زمینه عجله کنم چون ممکن است بعدها پشیمان شوم ، اما اگر عمری باشد حتما این کار را خواهم کرد.همانطور که گفتم من کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دارم و عمده فعالیت من بیشتر حضور در انجمن ها و محفل های ادبی شهرمان است و غیر از شعر در زمینه هنری دیگری فعالیت ندارم هر چند که به موسیقی هم خیلی علاقمند هستم.
        سوال شش:نظرتان درباره ی شعرنو،پست مدرن وکلاسیک ایران چیست وکدام سبک رابیشتر می پسندید ؟
        • در ادبیات گذشته ما، شعر قدیم و کلاسیک مفهوم گرا بود و بیشتر شاعران ما باعلوم و فنون و دانش های گوناگون زمان خود آشنایی داشتند و این مسئله بطور وضوح در اشعارشان بازتاب داشته است و شاید به همین دلیل است که اشعار گذشته از لحاظ معنایی قدری سخت و سنگین است اما گذشته از این ها از عواطف و احساسات بسیار غنی هم برخوردار بود، من معتقدم که نوگرایی های امروزی هم نباید فقط ظاهری باشد بلکه باید توام با بامعنی و مفهوم عمیق باشد (کاری که شاعرانی چون شاملو و فروغ و نیما و غیره ...کرده اند)
        شاید در شعر پست مدرن امروز بسیاری از شاعران از معنا و مفهوم دور شده اند و فقط روی فرم و شکل ظاهر آن کار می کنند به هیچ وجه نباید معنا را از شعر و کلام حذف کرد بلکه می توان در هر فرمی معنا ساخت ، من مخالف شعر نو و پست مدرن امروزی نیستم ، اما نه فقط در ظاهر بلکه در رساندن معنای درونی هم باید روی آن کار شود. مردم از شعر امروز انتظار مفهوم والا به مانند گذشته را ندارند اما از نکات و اشارات فلسفی خوششان می آید مثلا شمس لنگرودی می گوید: (از من تنها تو مانده ای) البته این عبارت مفهوم فلسفی ندارد ، اما خیال انگیز است.
        سوال هفت : نظرتان درباره ی نقد ادبی چیست؟وتاثیرآن برادبیات؟
        • نقد ادبی لازمه سنجش و ارزیابی هر اثر ادبی می باشد ، البته نقدی که زمینه ساز ترقی و بالا رفتن بار ادبی و تکامل و تعالی اثر باشد نه نقدی که کوبنده و مخرب باشد و باعث دلسردی صاحب اثر شود چگونگی نقد شاید از خود نقد هم مهمتر باشد. نقد درست و اصولی تاثیر بسزایی در برطرف کردن نواقص و مشکلات یک اثر دارد که نتیجه آن قطعا بالا رفتن کیفیت ادبی اثر است ، امیدوارم همه اساتید و ادیبان ما هم در رتبه و مقامی که هستند نقدپذیر باشند.
        سوال هشت :مشکلات شاعران درعرصه ی شعروادب چیست؟ وچه پیشنهاداتی دارید برای بهبود اوضاع شعرو شاعری ونشر؟ ودرواقع اگریکی ازدست اندرکان حوزه ی شعروادبیات بودید چه راهکارهایی برای بهبود اوضاع کنونی شعر درایران داشتید؟
        • عمده مشکلات شاعران از دیدگاه من بر می گردد به نشر و انتشار آثارشان، یکی مسئله هزینه های بالای چاپ و نشر و دیگری گرفتن مجوز است که باید فیلترینگ های زیادی را رد کند. مسئله دیگر مخاطب است ، متاسفانه حجم پایین سرانه مطاله در کشور ما و دوری مردم از کتاب و کتاب خوانی باعث شده است آثار شاعران و ادیبان ما در ویترین کتاب فروشی ها و کتابخانه ها گرد و خاک بخورد و شاعری که با هزینه ای بالای چاپ و نشر توانسته کتابی را به چاپ برساند اینک مانند باغبانی شده است که با هزاران امید وآرزو و هزاران خون دل نهالی را کاشته و پرورش داده تا از بر شیرینش استفاده ای ببرد اما آفت خزان به باغش زده و هیچ ثمره ای از ماحصل زحماتش نمی بیند، متاسفانه اثر مادی و معنوی آثار شاعران به خودشان برنمی گردد واین یک نوع بی رغبتی در دلشان ایجاد کرده است و حل این معضل لطف و مساعدت مسئولان امر را می طلبد و ارتقای فرهنگ کتاب خوانی در بین مردم مسدله ای است که باید روی آن کار کارشناسانه ای انجام گیرد و ترویج فرهنگ کتاب خوانی نباید فقط در حد شعار باقی بماند.
        سوال نه:به نظر شما دنیای یک شاعر چه تفاوتی بابقیه ی مردم دارد؟ویکی از خاطرات خوب وبد زندگیتان رادرصورت تمایل برایمان بگویید تا کمی بحثمان جذاب ترشود؟
        • همه افراد در بیان تاثیرات و حالات درونی خود یکسان نیستند ممکن است شخصی شدیدترین حالات خود را در یک جمله ساده و دست و پا شکسته نتواند بیان کند و با کشیدن آهی یا نقش لبخندی آنرا ظاهر کند و شخصی دیگر آن را به شکل واقعه ای بزرگ شرح و توضیح دهد ، فرق شاعران با مردم عادی هم در همین است که هم سریعتر و قویتر احساس می کنند و هم آنرا بصورت زنده و ابدی نشان می دهند.
        یکی از خاطرات شیرین و شاید هم اندکی تلخ من بر می گردد به دوران تحصیل در مقطع راهنمایی :
        همیشه به دستکاری در اشعار کتاب های درسی مشغول بودم و به عنوان یک سرگرمی به آن نگاه میکردم ، شعری بود در کتاب فارسی دوران راهنمایی با این عنوان که: (یکی از بزرگان اهل تمیز حکایت کند زبن عبدالعزیز) من تمام مصراع های دوم این شعر حذف کرده بودم و به جای آن یک مصراع هم قافیه با مصراع قبلیش با یک طنز ناجور نوشته بودم که البته فقط قافیه داشت وگرنه با اصول و قواعد شعر که زیاد آشنا نبودم اما اتفاقا زیبا از آب در آمده بود بعد بین همکلاسی هایم دست به دست گشت تا آخر سر با خودشیرینی یکی از بچه ها به دست معلممون هم رسید ، آقا معلم شعر خواندند اول یک لبخند تلخی زدند و بعد خیلی عصبانی شدند با صدای بلندی گفتند وطن دوست بیا پای تخته چشمتان روز بد نبیند با یک سیلی چنان آبداری ازم پذیرایی کردند که قابل توصیف نبود. خیلی ناراحت شدم ولی بعدا ازم دلجویی کردند و گفتنند تو که اینقدر استعداد داری چرا در یک مسیر درست ازش استفاده نمی کنی ، خلاصه من با یک سیلی آبدار شاعر شدم !!!
        فقط یک بیت آن را به یاد دارم که تقدیم می کنم:
        بفرمود و بفروختندش به سیم (مصرع اصلی) که با آن بخرند بستنی کیم (مصرع من)
        سوال ده:به نظرشما کدام اشعار مخاطبان بیشتری دارندوبیشتربر دل مخاطبان می نشیند؟ اشعارسیاسی عاشقانه عارفانه یا اجتماعی ویاغیره ............؟
        • بطور یقین هر شعری مخاطبان خاص خود را دارد و این از تنوع سلیقه ها ناشی می شود ولی اگر از لحاظ آماری بخواهیم بررسی کنیم فکر می کنم از قدیم الایام اشعار عاشقانه و پشت بند آن اشعار سیاسی و اجتماعی بیشترین مخاطب را به خود اختصاص داده اند.(هرچند در دوره های زمانی مختلف شاید تراز این آمار به هم بخورد و آن هم به فراخور موقعیت ها و شرایط اجتماعی و سیاسی خاص هر دوره است).
         
        سوال یازده:چگونه وازکی عضو سایت ادبی ناب شدید؟وسایت شعرناب راچگونه می بینید؟
        • شهریور سال 1393 بطور کاملا اتفاقی با سایت شعر ناب آشنا شدم و عضو این سایت شدم. و از آن موقع تا الان که در خدمت شما هستم اشعارم را فقط در این سایت به اشتراک می گذارم ، سایت شعر ناب هم از لحاظ محتوای ادبی و هم از لحاظ حضور اساتید بزرگ و کاربلد در سطح بسیار بالایی قرار دارد ، و از همه مهمتر با مدیریت و درایت استاد فکری عزیز و دلسوز این سایت از هر نظر قابل اطمینان و اعتماد است و با خیالی راحت میشود اشعار و آثار خود را به اشتراک گذاشت و هم به نقد و بررسی اساتید محترم سپرد.
        سوال دوازده: : نمی دانم چقدر با افراغ اندیشه آشنایی دارید اما می خواهم بدانم نظرتان درباره ی استاداحمدی زاده ی عزیز وسبک شعریشون چیست؟
        • متاسفانه با افراغ اندیشه آشنایی چندانی ندارم ، ولی افراغ اندیشه های استاد فکری دلیل بسیار محکمی است بر جایگاه والای این سبک، وایشان در این زمینه بسیار استاد و چیره دست هستند وآثار زیبایشان در این سبک قابل تامل است و سرودن در این سبک جدید شعری توانایی بسیار بالایی را می طلبد که استاد فکری عزیز در این زمینه سنگ تمام گذاشته اند.
        سوال سیزده: اگرازشما بخواهیم همین الان یک شعر تقدیم کنین به اهالی سایت ناب چه می گویید؟خوشحال میشیم اگه شعری برایمان بنویسید تا حال وهوایمان عوض شود.
        • سایت شعر ناب بی تعارف بعنوان خانه دوم من به حساب می آید و اعضای آن مثل خانواده ام برای من عزیز و دوست داشتنی هستند و همه اعضای آن برای من قابل احترام هستند. در اینجا فقط به یک بیت از یکی از اشعارم اکتفا می کنم به پاس تشکر از همه اهالی خوب شعر ناب که امیدوارم چیز قابلی باشد:
        " در شهر شعر نابت شاعر بی نشانم چیزی نمی توان گفت با لکنت زبانم"
        سوال چهارده :درپایان ازشما تقاضا دارم اگر اشکالی نداره یکی ازاشعارتان دراینجا قراردهید تا دوستان به نقد وبررسی آن بپردازند.
        • این غزل را تقدیم می کنم به همه اهالی شعر ناب ، استاد فکری عزیز و بزرگوار و تمام اساتید گرانقدری که در این چند سال از محضرشان چیزها آموخته ام و تقدیم به شما خواهر خوب و نازنینم که همیشه مشوقم بوده اید و همیشه در کنارم باعث دلگرمی و امید به ادامه راه بوده اید:
         
        با غزل
        شور شعرم شعله ور شد با غزل
        جمله شب هایم سحر شد با غزل
         
        دفترم ، دیوان خشک واژه ها
        باغ سبز پر ثمر شد با غزل
         
        شعر خام سر به خاک افتاده ام
        بیت ، بیتش تاج سر شد با غزل
         
        شب کنار چشم خیس پنجره
        بغض طبعم همسفر شد با غزل
         
        کس نداند من که بودم پیش ازاین
        ناله هایم پر اثر شد با غزل
         
        پانوشت:
        درپایان بازهم تشکرمی کنم ازاین عزیزبزرگوار
        که دعوتم راقبول کردند وبا صبرو حوصله وزیبا پاسخگوی سوالاتم بودند
        وبا آرزوی موفقیت هرچه بیشتر برای ایشان
        سالم وشاد باشید همیشه برادربزرگوارمخندانکخندانک
         
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۷۵۸۷ در تاریخ چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ۰۵:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۴۵ شاعر این مطلب را خوانده اند

        سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        فاطمه باقری (سایه)

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        عباس وطن دوست

        ،

        لیلا باباخانی (سما الغزل )

        ،

        علی صادقی

        ،

        زهرا منصوری

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        علی غلامی

        ،

        بهارک

        ،

        باقر رمزی ( باصر )

        ،

        نیره ناصری

        ،

        علی کشاورز ( فریاد )

        ،

        حمید رفیعی راد (کوروش راد)

        ،

        علی پیرهادی (آژنگ)

        ،

        منصور شاهنگیان

        ،

        دخت خاوری

        ،

        نجمه طوسی (تینا)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مرضیه سادات

        ،

        هرسا زمند

        ،

        محمد علی نعمتی (حقیر)

        ،

        فرهاد مهرابی

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مهسا اربابی (افسانه)

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        صحبت پارکی

        ،

        ژيلا شجاعي (يلدا)

        ،

        ميلاد درويشان (آرتمیل)

        ،

        روح اله اصغرپور(راجی)

        ،

        امیرمحمد سلمانی گروسی

        ،

        سعید عاصم یوسفی(سعدیار)

        ،

        علیمحمد پناهی

        ،

        موسی عباسی مقدم

        ،

        آرزو محمدزاده ( دختری از جنس بهار)

        ،

        بشیر احمد رحمانی

        ،

        جمال

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        محمد ساکی

        ،

        ارشا منصوری

        ،

        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)

        ،

        محمدرضا کوزه گر کالجی (قنبر ثانی)

        ،

        محمد ترکمان(پژواره)

        ،

        مهدي حسنلو

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0