سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        تعریف شعر از منظر یک حقوقدان/
        ارسال شده توسط

        عیسی نصراللهی( تیرداد)

        در تاریخ : چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۲۶ | نظرات : ۳

        /تعریف ﺷﻌﺮ از منظر یک آشنا/ ...ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﯼ ﻓﻬﻢ ﻧﺎﻓﻬﻤﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﺎ ﮐﺠﺪﺍﺭ ﻭ ﺑﻌﻀﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ..... ﻭﻫﻢ ﻧﺎﻭﺍﻗعﯾﺴﺖ ﺍﯾﺴﺘﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻭﺭﺍﯼ ﺧﯿﺎﻻﺕ ﺧﻮﺩﻧﻤﺎﯾﯽﻣﯿﮑﻨﺪ ....ﮔﺎﻫﯽ ﻫﻢ ﺳﺮﮐﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﻣﯿﮑﺸﺪ ... ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺑﺎﻻ ....ﺁﻟﻮﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ....ﺷﻌﺮ ﺭﺍ ﮔﻮﯾﻢ / ﺧﯿﻠﯽ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺷﺎﻧﻪ ﯼ ﻣﺮﺩ ﺁﻣﺎﻝ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻫﻮﻝ ﻻﻏﺮ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﺗﺮﺳﯽ ﯾﮑﺮﯾﺰ .....ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﯼ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﭘﺴﺘﻮﯼ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﮓ ﺗﻮﺧﺎﻟﯽ ....ﺳﺮ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﯿﮑﻨﺪ ....ﮔﺎﻫﯽ ﭘﺮﻃﻤﻄﺮﺍﻕ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ ﺍﯾﺪﻩ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﺮﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﮐﻮﺩﮎ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺶ .... ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺑﯿﮕﺎﻫﺎﻥ ﺑﯿﮕﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻥ ﻋﺒﺚ ﻣﺸﻮﺵ ﻧﺰﺍﺭ ﺭﺍ .... ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﯾﮏ ﻫﻤﺎﻭﺭﺩﯼ ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﯾﮏ ﻋﺮﻭﺱ ﮔﺮﺧﯿﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﻦ ﭘﯿﭻ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﻣﺮﺍﺩ ﺩﺳﺘﺎﻭﯾﺰ ﺑﺎﻭﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﯿﭻ ﺍﺳﺖ/ اتوبیوگرافی تامه ای از شاعر نیست بر خلاف گفته ها...لیکن بعدها تو گویی یک الهام بوده تو گویی یک هاله ی ناباور کور سو در روزنه ی امیدی نو است که نوید نمیدهد /... هراسان مینگارد پشیمانی خویش...هر روز ابایی ندارد که بی اساس و ناخوانده ، طفل کولی درگاه را شرحه شرحه به قربانگاه میبرد...و بار سترگ الفاظ با اشتقاق حوالی روح درمیآمیزد و امتزاج بین عشق و عقل را انکار .../ این شعر یعنی همان مشوش عمیق نایاب هر صبح سری تکان میدهد...و قربانی خویش میشود به خویش...و سایه سرد هبوط میشود وقتی رویای ابرها و رقص سمای اندیشه ها بر بیرق کاوه میشود آنگاه که کودکانه دخیل عرض نرفته اش را حنا بندان صومعه و روشنی شمعی میشود که هر لحظه به انتظار حالات بچه ی شبان کوهستانهای معابد پرپیچ و خم تیرانا میگردد... شعر است دیگر..... عیسی نصراللهی شهریور 94

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۰۵۸ در تاریخ چهارشنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0