سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستانهای رضا2
        ارسال شده توسط

        رضا محمدی (شب افروز)

        در تاریخ : چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۸۹ ۱۶:۱۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۱۱۵ | نظرات : ۰

        مرحوم پدرم یه ویلا تو شمال خریده بودآقا تو زمان دانشجوئی من و چند تا از بچه ها رفتیم اون جا همسایه دیوار به دیوار ما یه پیره زنی بود به نام ننه کوکب چند تا مرغ و خروس محلی داشت که خیلی براش عزیز بودن یه شب شیطنت ما گل کرد جوجه کبابی درست کردیم  موقع خوردن دادمی زدیم عجب مرغائی داره ننه کوکب این پیره زن بیچاره می اومد دونه دونه این مرغا رو می شمرد  دوباره ماشروع می کردیم  آقا صبح دیدیم صدای دادو بیداد از تو کوچه میاد بله ننه کوکب بود یه عالمه پر دستش گرفته بود دادمیزد خدانشناس ها دزدا مرغای من و خوردید پولش وبدید آقا منکه هم از آبروم می ترسیدم و هم از بابام پول مر غارو بهش دادم ولی برام سوال شده بود که کی این مرغا رو خورده شب کار من نگهبانی از مرغا شده بود که دیدم خود ننه اومد یکی از مرغا رو گرفت و رفت داخل خونه از دنبالش رفتم  از پنجره آشپز خونه نگاه می کردم  این ننه به ظاهر مهربون  ودوستار مرغا  قشنگ اون سر بریدو پخت و شروع به خوردن کردو هی می خندید و می گفت ای جونای نادون حالا من و دست میندازید اگه فردا پولش ازتون نگرفتم –تازه من فهمیدم از یه پیره زن عجب کلکی خوردیم   /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////   نویسنده شب افروز  

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۹ در تاریخ چهارشنبه ۵ آبان ۱۳۸۹ ۱۶:۱۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۱ شاعر این مطلب را خوانده اند

        رضا محمدی (شب افروز)

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2