سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        كاش ...! ميشدددددددددد
        ارسال شده توسط

        فرحناز راسخ

        در تاریخ : جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۳۹
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۹۹ | نظرات : ۱۴

        شرطی بودن عبارت است وابستگی. وابستگی به کار، به ثروت،
        به سنت، به انسانها و غیره. اما چرا ما وابسته ایم؟
        وابسته ام زیرا از طریق همگونی با آن، خود را
        "یک کسی" میدانم. من خود را با شغل و حرفه ام، همگون میکنم
        و لذا شغلم برایم خیلی اهمیت بیدا میکند.
        من عبارت از فامیلم هستم. من عبارت از دارایی هایم هستم.
        چیزهای که به آن وابسته ام وسیله ایست برای فرار از پوچی و
        خلا درونی خویش. وابستگی، یعنی فرار و فرار است که شرطی بودن
        را تقویت و تشدید میکند. اگر من به شما وابسته ام بدان جهت است
         
        بیاییم برای یکبار هم که شده خود را از وابستگی های زندگی مادی و ذهنی رهایی بخشیده و نقاب را بدون 
        هیچگونه ترسی از چهره خود برداریم و نقش خود را بازی کرده و جای خودمان نفس به کشیم .و برای همیشه
        این زنجیر اسارت و برده گی را از پای خود باز کرده و خودی باشیم که هستیم نه اونی که دیگران می خواهند 
        باشیم .انگاه چون این کبوتران سبک بال گشته و خود را به حرم دل که معشوق در انجا به انتظار عشق ما 
        خانه برگزیده رسانیده و در دریای بیکران عشقش خود را غرق و با او یکی گردیم.
        گر سراین کار داری کار کن ...ور نه ای این کار را انکار کن .
        خلق عالم جمله مست غفلتند ..مست منگر خویش را هشیار کن .
        چون بدانستی و دیدی خویش را ..تا بمیری روی در دیوار کن .
        یار بیزار است از تو تا تویی ..اول از خود خویش را بیزار کن.
        چند گردی گرد عالم بی خبر ..دل سرای خلوت دلدار کن .
        چون فرو رفتی به قعر بحر جان ..عزم خلوتخانه اسرار کن .

        که شما وسیله ای هستید برای آنکه من از خودم فرار کنم. من باید
        شما را داشته باشم و به شما (یاهرچیزدیگر) بچسبم. حالا اگر ما
        بتوانیم به شکل های فرار آگاه شویم، میتوانیم عوامل شرطی
        شدنهایمان را بشناسیم.
        ما در تمام ابعاد زندگی ، وسایلی برای فرار داریم.
        برای شما کار، برای دیگری مشروب، برای دیگری دانش، و برای هر
        کسی به نوعی. ماهیت تمام وسایل فرار، یکسان است .
        (شادمانی خلاق)

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۷۷۰ در تاریخ جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۳۹ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0