22 ماه مهر روز جهانی استاندارد است . چند دهه است جامعه مصرف ایران با یک واژه و نشان آشنا شده است با نام استاندارد. . با شنیدن نام و دیدن نشان آن مصرف کننده با اعتماد و اطمینان نسبی به آن می نگرد. استاندارد از دیر باز محک میزان و معیاری برای سنجش موضوعی آشنا و ارزشمند بوده است.. استاندارد اما مدتهاست همه جنبه های فعالیت های زندگی نوین را در بر دارد. دیگر محدود به فراورده ها و محصولات صنعتی و خوراکی نیست. مدتهاست استاندارد جنبه های مدیریتی حتی جنبه های مدیریتی را نیز در بر گرفته است که با کوتاه نویسی انگلیسی آن " ایزو" سازمان بین المللی استاندارد " معروف و آشنا بوده اند. استاندارد کارکرد و کاربری بعنوان یک محک و معیار در همه زمینه داشته است.
برای نمونه در حسابداری صنعتی و قیمت تمام شده تولید یک فراورده که برای هر واحد آن چقدر مواد دستمزد بایست بکار رود .این معیار ها و استاندارد ها با نگاهی نزدیک می توان گفت حتی در اشپزی آنرا دید. مثلا برای تهیه فلان خوراک چه میزان از مواد و یا چاشنی ها بایست بکار رود تا خوشمزه به سر سفره بیاید. پس از این پیش زمینه نچندان کوتاه میرسیم به این پرسش پایه این نوشته :
ایا شعرنیز به استاندارد نیاز دارد.!؟
اگر برای تهیه یک فراورده ویا محصول خوراکی نیاز است بدانیم برای تهیه آن چه میزان از مواد بکار رفته تا فراورده مورد پسند شود ایا فراورده ها یا محصولات فرهنگی نیاز نیست تا هنرمند و مشخصا یک سراینده و شاعر نیز بداند چگونه با چه شیوه ای خوراک جان و روان را تهیه نماید. بی درنگ چنین نیازی انگار جلوی ابتکار و نواوری شاعر را بگیرد. البته هم درست است هم نادرست. نا درست است برای اینکه می دانیم فرضا در قالب های اشعار کلاسیک ( به تعبیر خودم اشعار سازمند) مگر سراینده مجبور نیست که اصول سرایش در این قالب را از نظر وزن و قافیه رعایت کند . این ها معیار اصول و موازین و در واقع استاندارد سرایش در قالب غزل است. اما با همین موازین و اصول و معیارها ماندگار ترین اشعار ادبیات فارسی سرایش شده اند یعنی در همین قلب های شعر ها اندیشه های ناب را به پرواز دز امدند و اوج گرفته و بر فراز ها رفتند. با وجود این استاندارد شاعرها چه غزل های شور انگیز و دلنشین سروده اند از قرون اعصار تا این روزها با درونمایه و مضامین گونه گون که جان و روان را نوازش می کنند. پس وجود معیار و استاندارد هیچگاه مانع و دافع در پرواز اندیشه و فکر برای سرایش نبوده است. استادان شعر کلاسیک ( سازمند) گاهی با نگرش به این اصول کجروی برخی سرایش ها را استادان فن یاداور و متذکر میشوند.
اما بودن و تعیین شاخص و معیار و استاندارد می تواند مانع و دافع آنچه باشد که سراینده و شاعری فراتر از این اصول بخواهد بسراید. اینجا این پرسش می اید به میدان که شعر ازاد امده است تا فکرو اندیشه در آن چارچوب ها و قفس معیار محبوس نماند و به پرواز اید البته این سخن درستی است اما شعر ازاد اماده است تا ازاد تر بسراید و اصول و معیار های سرایش اشعار سازمند(کلاسیک) مانع نباشد تا بتواند زیبا تر بسراید.در اینجا باز سراغ اشپزخانه و دستپخت های شاعرانه می رویم. !اری شاید مصرف کننده برای تنوع هم که شده میل داشته باشد سراغ خوراک های نو برود مثلا مرغ را بصورت سوخاری و کنتاکی بخورد یا غذایی ایتالیایی پیتزا و پاستا که دارند مانند ماکارونی جزئ سفره ایرانی میشود که هیچ اشکالی هم نداشته است و نخواهد داشت. اما پرسش اینست ایا می توان اکتفا کنیم به اینکه چون این خوراک نو و تازه است حتما خوردنی است. بیگمان چنین نخواهد بود زیرا چنانچه غذای تازه و نو خوشمزه نباشد با اولین قاشق کنار گذاشته میشود. پس در اینجا نیز در پخت هر غذای نو تازه و نو نیز اینست که خوشمزه باشد
برای تهیه همه غذاها چه سنتی چه نو اگر موادو چاشنی ها متناسب و در خور بکار نرود نتنها دلچسب نخواهد بود دل هم خواهد زد. نکته دیگر که نیاز به یاد اوری است اینکه در این نوشتاراصلن به محتوا شعر نظر ندارد. نگاهش متوجه قالب و ساختار سرایش است. به عبارتی متوجه بخش سخت افزاری است و به محتوا یا همان بخش نرم افزاری شعر نمی پردازد زیرا محتوا نتنها در شعر بلکه در همه هنر ها و همه موضوعات سیاسی فرهنگی در بیشتر حکومت ها بنا بر ارزش های مورد پذیرش آن با خطوط قرمز و مرز های فرهنگی مورد پذیرش مشخص میشوند و در واقع آن را قوانین و ارزش ها جوامع گوناگون در جهان تعیین می کنند. ضمن آنکه موضوع محتوا را خبرنگاران پژوهشگران سیاست ورزان ودیگر ناظران جامعه در رسانه های نوشتاری دیداری و شنیداری جوامع به روش های گوناگون به آن می پردازند....( ادامه در آتی نزدیک )