بسم تعالی
سرنوشت کوراست وباید برای سرنوشت جدید تنها به مراجعه حضوری خداوند رسید ؛ماانسانها خیال بی خیالیمان رابه دوش سرنوشت انداخته ایم .
آیادرست است که سرنوشت نابیناست؟!
آیا انسان قبل از مرگش میتواند به تنظیمات کارخانه بندگی اش دست پیداکند؟!
آری خداوند کریم وحکیم (توبه)را به انسان هدیه داده است اما انسان کامل وبالغ وعاقل چراباید کاری کند تابخواهدتوبه کند!؟
سرنوشت نه کور است ونه نابینا ؛این ما انسانها هستیم
که سرنوشت شیرین در کنار پدر و مادر را در کنار حلال بودن آنها حرام می کنیم .
بخشی از وجود ما مادر است وبخشی دیگر پدر
هیچ کجا شبیه به جایگاه قلب پدر مادر نیست ونخواهد بود .
اختیارمنطق نیست وباروری اش رسوایی به بار آورده؛
در درون انسان یک شعله ویک حس خاص معنوی..
تاسعی داریم آنرا در درجه استاندارداش بگذاریم .
افزایش حداکثرگناه وکاهش حداقل گناه درتنظیمات
قلبمان میتواند راه سرنوشت را برایمان بلندوکوتاه کند و
باعقل ودرک وارادت به هم نوع خویش میشود جسم وروح رابه ویرایش رساند ..
عنصر انسان وذات پاک واثرگذارش هزاران مرتبه از کائنات بالا تراست؛ چراکه انسان خود اشرف مخلوقات است وبایدمسیر سرنوشت خود را اگر راست است به دیگران منتقل کند واگرهم راه کج است از دیگران باعمل وگفته هایش به راه راست هدایتش کند..
ماانسانها سربازان خدا درکهکشانها هستیم وخورشید نوررحمت حق است که بی صدا میتابد ودرهنگامه ی شب عشق زمین به ماه بیشترمیشود .
این مطلب ادامه دارد ...