سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آبان 1404
  • شهادت سيد علي اندرزگو به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1357 هـ ش
23 جمادى الأولى 1447
    Thursday 13 Nov 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

      پنجشنبه ۲۲ آبان

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      هما میرافشار
      ارسال شده توسط

      لیلا طیبی

      در تاریخ : حدود ۱ ماه پیش
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۲ | نظرات : ۴

      هما میرافشار

      استاد بانو "هما میرافشار"، شاعر و ترانه‌سرای ایرانی ساکن در لس آنجلس، کالیفرنیای آمریکا، زاده‌ی ۴ اسفند ۱۳۲۵ خورشیدی، در تهران است.
      ایشان سرودن شعر را از کودکی و دوره‌ی دبستان آغاز کرد. 
      او در جوانی با آقای "علی میرافشار"، آشنا شده و ازدواج می‌کند و بعد از آن نام خانوادگی خود را "میرافشار" می‌خواند. حاصل این ازدواج دو فرزند، یک پسر به نام کیوان (کوین) و یک دختر به نام کتایون شد. وی از طریق این ازدواج با "حمیرا" خواننده‌ی ایرانی نسبت خانوادگی پیدا می‌کند. "حمیرا" دختر عموی "علی میرافشار" است. این پیوند، دوستی نزدیک بین هما و حمیرا را فراهم می‌آورد که به گفته‌ی خود او جرقه‌ی ایجاد بسیاری از ترانه‌ها و همکاری‌های این دو با هم شد.
      ایشان در سال ۱۹۶۲ میلادی، از دانشگاه موسیقی فارغ‌التحصیل شد، و در سال ۲۰۰۵، برنده‌ی Persian Golden Lioness Awards از آکادمی موسیقی شد.
      از معروفترین ترانه‌های او می‌توان به «پنجره‌ها» با صدای شهره و شهرام صولتی، «توبه» با صدای شهره صولتی، «صبحت بخیر عزیزم» و «عزیز هم قسم» با صدای معین، «مینای دل» و «افسانهٔ هستی» با صدای هایده، «شما» با صدای ابی، «دل من» با صدای داریوش، «لعبت» با صدای شاهرخ، «دوسِت دارم» با صدای داوود بهبودی، «همزبونم باش» با صدای حمیرا و «دل کوچولو» با صدای مهستی اشاره کرد.
      شعر « گلپونه‌های وحشی دشت امیدم» با صدای ایرج بسطامی و اکبر گلپا از دیگر سروده‌های معروف هما میرافشار است.
      ایشان طی سال‌های فعالیت ادبی‌ خود، کتاب‌های «گلپونه‌ها» و «آلاله‌ها» و «گلپونه‌ها ۲» و «۳۲۵۲ بیوگرافی» را منتشر کرده‌ است.

      ┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

      ◇ نمونه‌ی شعر:
      (۱)
      بی‌تو طوفان زده‌ی دشت جنونم
      صید افتاده به دریاچه خونم
      تو چسان می‌گذری غافل از اندوه درونم؟
      بی‌من از كوچه گذر كردی و رفتی
      بی‌من از شهر سفر كردی و رفتی
      قطره‌ای اشك درخشید به چشمان سیاهم
      تا خم كوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
      تو ندیدی، نگهت هیچ نیفتاد به راهی كه گذشتی
      چون در خانه ببستم دگر از پای نشستَم
      گوییا زلزله آمد، گوییا خانه فرو ریخت سر من
      بی‌تو من در همه‌ی شهر غریبم
      بی‌تو كس نشنود از این دل بشكسته صدایی
      بر نخیزد دگر از مرغک پر بسته نوایی
      تو همه بود و نبودی تو همه شعر و سرودی
      چه گریزی ز بر من كه ز كویت نگریزم
      گر بمیرم ز غم دل به تو هرگز نستیزم
      من و یك لحظه جدایی، نتوانم، نتوانم
      بی‌تو من زنده نمانم.
        
                                 
      (۲)
      ماه باید یک شبی مهمونی کنه
      پیشتون مهتابو قربونی کنه
      آخه چشمای قشنگت می‌تونه
      که بگیره شبو زندونی کنه
      بذارین خورشید صورت شما
      ابری خونه مو آفتابی کنه
      چشمای روشنتون دوباره باز
      شب تاریکمو مهتابی کنه
      روز باید تو آینه‌ی صورتتون
      چشماشو به روی دنیا وا کنه
      وقتی که خورشید خانوم میاد بیرون
      خودشو تو چشمتون پیدا کنه
      نازنینم نازنینم
      وای اگه خورشید عشق
      توی چشمای شما غروب کنه.
        
      (۳)
      چه سود گر بگویمت
      که شام تا سحر نخفته‌ام
      و یا اگر دمی به خواب رفته‌ام
      تو را به خواب دیده‌ام
      چه سود گر بگویمت
      که بی‌تو با خیال تو
      به می پناه برده‌ام
      و نقش آن دو چشم قصه‌گو
      به جام پر شراب دیده‌ام
      چه سود گر بگویمت
      که دوریت
      چو شعله‌های تند تب
      به خرمن وجود من
      شراره‌های درد می‌زند
      و من درون آن زبانه‌ها
      بنای این دل رمیده را
      ز بن خراب دیده‌ام
      چه سود گر بگویمت
      که بی‌تو کیستم و چیستم
      که بحر پر خروش من تویی
      و ساحل صبور و بی‌فغان منم
      و من درون موج‌های سرکشت
      تمام هستی و وجود خویش را
      چو یک حباب دیده هم
      چه سود گر بگویمت
      که من ز دوری تو هر نفس
      چو شمع آب می‌شوم
      و اشک‌های گرم من
      به دامن شب سیاه می‌چکد
      و من میان قطره‌های چون بلور آن
      محبت تو را چو نقش سرد آرزو
      بروی آب دیده‌ام
      چه سود گر بگویمت
      تو را به خواب دیده‌ام
      و یا که نقش روی تو
      به جام پر شراب دیده‌ام
      تو یک خیال دور بیش نیستی
      و دست من به دامنت نمی‌رسد
      تو غافلی و من تمام می‌شوم
      و دیدگان پر ز راز من
      هزار بار گفته با دلم
      که من سراب دیده‌ام
      که...
      من سراب دیده‌ام.

      (۴)
      مهرورزان زمان‌های کهن
      هرگز از خویش نگفتند سخن
      که در آنجا که تویی
      بر نیاید دگر آواز از من
      ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد
      هر چه میل دل اوست
      بپذیریم به جان
      و آنچه جز میل دل اوست
      بسپاریم به باد
      آه باز، دل سرگشته من
      یاد آن قصه شیرین افتاد
      بیستون بود و تماشای دو دست
      آزمون بود و تماشای دو عشق
      در زمانی که چو کبک
      خنده می‌زد شیرین، تیشه می‌زد فرهاد
      نتوان گفت به جانبازی فرهاد افسوس
      نتوان کرد ز بی‌دردی شیرین فریاد
      کار شیرین به جان شور بر انگیختن است
      عشق در جان کسی ریختن است
      کار فرهاد بر آوردن میل دل اوست
      خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن
      خواه با كوه در آویختن است
      پس رمز شیرینی این قصه كجاست؟
      كه نه تنها شیرین بی‌نهایت زیباست
      آنکه آموخت به ما رسم محبت می‌خواست
      جان چراغان کنی از عشق کسی
      به امیدش ببری رنج بسی
      تب و تابی بودش هر نفسی
      به وصالی برسی یا نرسی
      سینه بی‌عشق مباد.
          
      (۵)
      من كیم؟ آن شكسته، رفته ز یاد
      تك‌درختی كه برگ و بارش نیست
      پای در گل، اسیر طوفان‌ها
      ورقی پاره از كتاب زمان
      قصه‌ای ناتمام و تلخ آغاز
      اشک سردی چكیده بر سر خاک
      نغمه‌هایی شكسته در دل ساز
      تو كه بودی؟ همه بهار، بهار
      در نگاهت شراب هستی سوز
      از كجا آمدی؟ كه چشم تو شد
      در شب قلب من، طلیعه‌ی روز
      در رگت خون زندگی جاری
      تنت از شوق و آرزو لبریز
      تو طلوع و من آن غروب سیاه
      تو سراپا شكوفه، من پاییز
      راستی را شنیده بودی هیچ
      شوره زاری كه گل در آن روید؟
      یا ز شب‌های تیره، آخر ماه
      دلی افسرده، روشنی جوید؟
      تو كه بودی؟ كه شوره زاره دلم _
      با تو سرشار برف و باران شد
      كاسه خشك چشم‌هایم باز
      تازه شد، رشگ چشمه‌ساران شد
      سبز گشتم، زنو جوانه زدم...
      با تو گل كردم و بهار شدم
      هر رگم جوی خون هستی شد
      پر شدم، پر ز انتظار شدم
      وای بر من، چرا ندانستم
      به وفای گل اعتباری نیست
      شاخه‌ای را نچیده می‌بینم
      در كفم غیر نیش خاری نیست
      راستی را چنان نسیم سحر
      تو گذشتی چه ساده زانچه كه بود
      من بجا مانده یكه و تنها...
      می‌گریزم دگر ز بود و نبود
      بی‌من آری تو خفته‌ای آرام
      گر چه من لحظه‌ای نیاسودم
      چه كنم رسم عاشقی این‌ست
      چشم من كور، عاشقت بودم
      بعد از این می‌گریزم از هستی
      به جهان نیز دل نمی‌بندم...
      ای همه شادمانیم از تو
      بی‌تو هرگز دگر نمی‌خندم
      آه اینک تو ای رطیل سیاه
      وقت رفتن كنار خانه بمان
      تا ببینی چگونه می‌میرم
      لحظه‌ای هم باین بهانه بمان
      صبر كن، صبر كن ز باغ دلم
      گل شادی بچین و بعد برو
      ای‌كه زهر تو سوخت جانم را...
      مردنم را ببین و بعد برو.
       
      گردآوری و نگارش:
      #لیلا_طیبی 

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۶۰۱۴ در تاریخ حدود ۱ ماه پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      محمد حسین اخباری
      حدود ۱ ماه پیش
      با هزاران درود
      بسیار بسیار عالی و به جا
      فگرکنم این بانوی بزرگوار گه گاه در برنامه ی ( گلهای رنگارنگ) غزلیات را که استاد شجریان میخواند ابتدا دکلمه میکردند در بعضی از برنامه ها
      شاد باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      میر حسین سعیدی
      حدود ۱ ماه پیش
      با سلام و احترام
      بسیار عالی و مفید بود
      سالم وپیروز و بی غصه باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      حدود ۱ ماه پیش


      درودو سپاس خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      14