يکشنبه ۱۸ آبان
خانه ی مادر بزرگ
ارسال شده توسط بهروز چارقدچی (مجنون) در تاریخ : دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ ۰۹:۲۴
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۴ | نظرات : ۲۸
|
|
خانه ی خانم جان یک خانه ی بزرگ ویلایی دارای دو حیاط و چندین اطاق بود. یک حیاط در ورودی شمالی با سنگ فرش، دو حوض و چند درخت انجیر. وسط ملک چهار اطاق با طاق ضربی و پشت اطاقها یک حیاط بزرگ با چندین درخت گردو و گلابی که زیر درخت ها باغچه ی جعفری ، تره و ریحان بود. از درب ورودی شمالی، اطاقها و حیاط پشتی مجهز به دوربین مدار بسته با کیفیت فور کی بود. ( چهل سال پیش اصلا در ایران دوربین مدار بسته نبود) منظورم چشمان تیز بین عمه خانم است. عمه خانم آنموقع دوشیزه ای چهل ساله بود و از نعمت ناشنوایی برخوردار بود. عمه خانم بدلایل شخصی هرگز ازدواج نکرده بود و تنها رسالتش حراست و حفاظت از کیان مقدس خانواده بود. کوچکترین تحرکات از دید عمه خانم مخفی نمی ماند و پیوسته در حال رصد و آنالیز امور بود. من و هم تایم قادر به خواندن درس، حل مسئله یا حتی مذاکره نبودیم. هنگام درس یا مذاکره علمی سر میرسید و انگشت اشاره اش را به نشانه تذکر جدی نشانمان میداد. و مجبور میشدیم با حضور میانجی مذاکره کنیم. مذاکره با حضور میانجی هرگز به سرانجام نمیرسد. ولی ما هرگز تا امید نمیشدیم و از کوچکترین فرصت برای کسب علم و دانش استفاده میکردیم.
پایان قسمت اول
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :

|

|

|

|

|
این پست با شماره ۱۵۹۱۹ در تاریخ دوشنبه ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ ۰۹:۲۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
استاد آزادبخت ممنونم بابت توجهتون اگر انگشتهام برای تایپ یاری کنند ادامه ی داستان مخاطب رو احتمالا جذب کنه با سپاس | |
|
سلام
راستو حسینی اگر بخواهم بگویم: دیگر دوست ندارم پایم را در صفحهی شما بگذارم، نقد زدید گفتم ببینم شعر کدام بندهی خدا را نقد کردید و چه گفتید: که دیدم در صفحه خودتان...
میدانید اساساً مشکل شما چیست؟
با یک دست دهها هندوانه که چه عرض کنم دهها اقیانوس و میخواهید بردارید
نمیشود آقا جان
یکروز میروید سراغ ترانه و دکتر مدهوش یکروز سراغ شعر یکسراغ خاطرهنویسی و نویسندگی
مگر ادبیات در گوناگونی مختلف و متفاوت، انقد الکی الکی و کشکی و دمدستیست که هردم از این باغ بری برسد!
استخوان خُرد کردن و زحمت و دود چراغ خوردن دارد
از درخت انار، انار میشود چید نه پرتقال، و از تاک میشود انگور چید نه گیلاس، و هرگز نمیشود ازش شیر گرفت، مگر کسی قرص روانگردان مصرف کرده باشد، شاید فردی خیلی مهارت داشته باشد بتواند شیره هم از انگور بگیرد، نه گیلاس و کمپوت گیلاس!
در مثل مناقشه نیست
استادی داشتیم میفرمود: هیچوقت اردک نباشید اردک میدود امّا از آهو عقب میفتد پرواز میکند امّا از عقاب عقب میماند و شنا میکند امٌا به ماهی نمیرسد
با یکدست یک هندوانه بر دار آقا تا حداقل ثمر یکی را ببینی
اگر حرف صادقانه و رک میخواهی بدون هیچ غرض و مرضی شما فقط و فقط یک قریحه اونم قریحهی مهندسی کلمهها را داری که آنهم هنوز در وزن و عروض ماندی، بعد سراغ چهرههای دیگر ادبیاتید جالبه واقعاً!!!!!
خود شما زبان نوشتارت تقلیدی و واسه قرن هفتم است بعد قلم نصیحت برداشتی که اینطور و آنطور و فروغ و فلان و بهمان...
عجب واقعاً عجب، واقعاً واقعاً واقعاً واقعاً عجب
رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
| |
|
درود و عرض ادب دوست گرامی، یک اثر هنری تا به پایان نرسد و به دقت توسط منتقد مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگیرد، اظهارنظرهایی که می شود بر اساس پیشینه هنری هنرمند می باشد. آنچه در یک اثر هنری برای بنده حقیر اهمیت دارد، پنجره تازه ای است که به روی مخاطب گشوده است و در این پرده از داستان خانه مادر بزرگ هنوز به پنجره نرسیده ایم اما آن چه مخاطب را آزار می دهد همین بی توجهی به دستور زبان فارسی است که باعث می شود مخاطب عطای یک اثر را به لقایش ببخشد و حیف است اگر این اتفاق بیفتد. لذا توصیه بنده حقیر این است که پیش از انتشار قسمت دوم، متن داستان مورد بازبینی و ویرایش قرار گیرد. با کمال تشکر و احترام | |
|
سلام و عرض احترام جناب چارقدچی (مجنون)
فرمایش شما به جای خودش به عنوان یک نظر محترم ولی تا زوج انسانی بر روی کره زمین قدم بزند، اشعار طاق ابرو نیز دلربا خواهد بود.
سلامت باشید
| |
|
درود استاد ایوری اتفاقا شعر آخرم در خصوص طاق ابرویت لیکن بیت آخرش توجهتون رو جلب خواهد کرد ممنون بابت توجهتون | |
|
سلام اینجا محیطی فرهنگی است و علاوه بر من و شما کسان دیگری تشریف دارند که شاید با ادبیات شما بیگانه باشند. من به احترام دوستان از ادبیات شما استفاده نمیکنم که البته من دکترای ادبیات شما را از کوچه و بازار گرفته ام و اما بعد در خصوص تحجرم و درجا زدنم در قرن هفت هم جای بحث هست لیکن با اهلش خوشحال میشوم پایتان را در صفحه ام نگذارید | |
|
درود بر شما استاد مدهوش ممنون بابت نقد عرایضم من کلا گزافه گفتم؟ یعنی حتی یک جمله ام قابل تائید نبود؟ | |
|
درود بر شما جناب استاد مدهوش معزز خداقوت به نظرم تا زوج انسانی بر روی کره زمین قدم بزند، اشعار طاق ابرو نیز دلربا خواهد بود. سلامت باشید | |
|
اگه کامنت مثبت بگیرم هر روز ادامه خواهم داد ممنون بابت توجهتون | |
|
درود بر رند بزرگوار... بر مسند قضاوت نشستید که؛ وقتی شما یه عبارت تلخرو به شکلی معکوس مینویسی...(نعمت شنوایی) آیا به داستانتون طنز تلخ تزریق نکردی؟ اینکه یکی ناشنواست اما چشماش عینهووو دوربین فورکی تا نقص دیگرشو بپوشونه کمی جالب و بامزه نیست؟ اگه اینا برای شما طنز نیست... از دید من هست و اصلا هم چیز بدی نیست که با زبان طنز بخوایم از خستگیها و غمهای روزگارمون بگیم، گاهی اثرگذاریش بیشتر میشه!... خب ما یه بار برای دردامون گریه کردیم حالا بیاییم متفاوتتر به قضیه نگاه کنیم... چه اشکالی داره؟ نگران نباشید غم داستان از بین نمیره که شاید بولدتر هم بشه... تازه یه توصیهی دوستانه... اگه من اشتباه متوجه شدم و این نوشته طنزآلود نبود لطفا برای نوشتن ادامه داستان توی این مسیر قدم بردارید، موضوع، پتانسیل طنز تلخ رو داره...و جذابیت اثر بیشتر میشه... و شک نکنید پیام داستان حتمن حتمن انتقال میشه!... دیگر خود دانید و شاد باشید... | |
|
درود شاهزاده خانم من نوشتم نعمت ناشنوائی
| |
|
منظورم همون بوود... چون ناشنوایی که نعمت نیست... هست؟🤔 هر چند از جانب خدا میشه هر چیزی رو نعمت قلمداد کنیم ولی من توی این عبارت مفهومی معکوس دیدم... | |
|
درود بر شما خواهر شاعر و بزرگوارم روح پدر بزرگ گرامی و پدران آسمانی قرین رحمت حق همواره به جادوی کلامتان در وادی شعر حسادتی شاعرانه داشتم و این موضوع را روزهای پیش خدمتتان عرض کردم غرضم از نوشتن متن هم صرفا بازخورد نظر دوستان جهت آشنائی با چهره ی زیر ماسکشان بود و البته دقت کردن به شعرهایی که شاعر می سراید. خوشحال میشم اشعاری رو میگم بخوانید . دنبال لایک و کامنت هم نیستم. همینکه شخصی یا دوستی لذت ببرد برای من کافیست امیدوارم در شعرهایم وقت کلمات را نگیرم کوچک شما بعروز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تا از طنز نرمش بیشتر لذت ببریم...
باید جالب باشعع...و قسمتهای بعدیرو هم حتمن میخونم...
ولی یه چیزی...
فک نمیکنید واژهی مذاکره خیلی تکرار شده...🤔
و بنظرم اگعع با کمک گرفتن از متن به مخاطب نشون میدادید که دوربین مداربسته در واقع چشمای تیزبین عمهخانومهه بهتر از توضیح بود ...🫠
درود بر شما رند بزرگوار
شاد باشید