سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 27 آبان 1404
    28 جمادى الأولى 1447
      Tuesday 18 Nov 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

        سه شنبه ۲۷ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        گیلدا ایازی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی

        در تاریخ : يکشنبه ۲ شهريور ۱۴۰۴ ۰۳:۱۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۷ | نظرات : ۲

        گیلدا ایازی

        بانو "گیلدا ایازی"، شاعر ایرانی، زاده‌ی روز سه‌شنبه ۲۸ دی‌ماه ۱۳۵۵ خورشیدی، است.

        ─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        رهايم كن
        تنها
        با همين خیال خام
        كنار رويای بودنت...
        می‌خواهم
        به حال خودم باشم...
        با خيالت هميشه
        خنده هست
        بوسه هست
        شادی هست
        انگار همه چيز
        بوی خوشبختی می‌دهد...
        دلخوشی‌هایم كوچک
        و دلم قانع است...
        از روزی كه خيالت اينجاست
        آينه را هم پاک نكردم
        مبادا
        چشم در چشم ِحقيقت شوم
        اصلن
        حقيـقت باشد سهم تو
        خيال خام برای من
        فقط
        رهايم كن...

        (۲)
        به من چه مربوط که
        آدم زندگی هیچ کس نیستی
        من فقط عاشقی بلدم
        چیزی هم در بساط نداشته باشم
        قلبم پر است
        عاشقی تقصیر من نیست
        تقدیر است که
        قرعه به نام تو افتاده
        حالا می‌خواهی آدم این عاشقی باش
        می‌خواهی نباش
        من که گفتم فقط عاشقی بلدم
        اما پا به پایم خواستی بیایی
        زودتر بجنب
        این قلب که بایستد
        عشق تو
        معجزه نخواهد کرد. 

        (۳)
        افکارم شبیه تو تراشیده شده.
        آغوشم درست به اندازه تو جا دارد.
        اطاقم بوی تو را می‌دهد.
        فقط نمی‌دانم چرا چشمانم تو را گم کرده‌اند...
        دلتنگم...
        به اندازه همه دلتنگی‌هایی که فقط تو می‌دانی.

        (۴)
        حالا که دیگر دستم به آغوشت نمی‌رسد
        و بوسیدنت موکول شده
        به تمامی روزهای نیامده.
        حالا که هر چه دریا و اقیانوس را
        از نقشه جهان پاک کردی
        مبادا غرق شوم در رویایت
        باید اسمم را
        در کتاب گینس ثبت کنم
        تا همه بدانند
        - زنی
        با سنگین‌ترین بار دلتنگی
        روی شانه‌هایش -
        تو را دوست می‌داشت
        می‌بینی
        عشق همیشه
        جاودانگی می‌آورد.

        (۵)
        آسمان را نگاه می‌کنم
        قدش آنقدر بلند است که
        تقویم را بر می‌دارم
        تک تک برگ‌هایش را
        با بادبادکی
        به آسمان می‌سپارم...
        حالا می‌توانم
        برگردم به اول زمان
        اما نه!
        دیگر به بهشت نمی‌روم
        آنجا خون
        تاوان سیبی بود
        که با عشق به تو دادم...
        تنها گوشه‌ای ته چشمان تو
        بهشت که هیچ
        ابدیتی است برای من...
        نگاهم کن.

        (۶)
        شاید
        تقدیر روی پیشانی‌ام
        نوشته باشد
        "همیشه فاصله‌ای هست"
        ولی تو فقط گاهی برایم بخند
        آن‌وقت تقدیرم را می‌بوسم
        و کنار می‌گذارم
        تو که می‌خندی
        خدا تازه می‌فهمد
        اگر تنها عشق
        اعجاز رسولانش بود
        دنیای جهنمی
        بهشت موعود می‌شد...
        عشق همیشه
        معجزه‌ای تازه دارد...
        تو فقط گاهی برایم بخند.

        (۷)
        جهان برای من
        با میلاد تو آغاز شده
        و برگ‌های تقویم تنها
        دیوارهایی فرضی است
        که فاصله را یادآوری می‌کنند
        تا باور کنیم بی‌آغوش
        عشق
        افسانه‌ای بیش نیست
        اما حالا که دوباره میلاد توست
        بیا با هم دیوانگی کنیم
        مثلا من ماه را جای تو می‌بوسم
        و تو با قاصدکی برای چشمانم لبخند بفرست
        بعد با هم به ریش تقویم و دیوارهایش می‌خندیم
        تنها خدا می‌داند
        هر بار که می‌خندی
        دیوارها کابوس آوار می‌بینند.

        (۸)
        قاصدک‌ها شانه خالی کرده‌اند
        دوستت‌دارم‌ها توی دلم حیران مانده‌اند
        شاید هم راه خانه‌ات از حافظه باد پاک شده!
        هرچه هست
        کوه‌ها هنوز مثل کوه ایستاده‌اند
        زمین هم همچنان گرد است
        آب هم از آب تکان نخورده
        فقط انگار کسی عشق را
        از تمام قصه‌ها پاک کرده!.
         
        (۹)
        وقتی مرا نمی‌خواهی
        صدا در سینه‌ام حبس می‌شود
        تا نگویم دوستت دارم
        لب‌هایم را بر هم می‌فشارم
        تا هوس بوسیدنت بر لبانم
        شعله نکشد
        دست‌هایم
        قانون ممنوعیت آغوشت را دوره می‌کند
        و لحظه‌های تلخم چه کُنْد
        به نیستی نزدیک می‌شود
        و من همیشه فکر می‌کنم
        حتی گوانتانامو
        آسمانی
        آبی‌تر از روزگار من داشت!

        (۱۰)
        [کوه قاف]
        اين روزها سخت مشغولم
        مادربزرگ می‌گفت
        رد پای عشق را دنبال كنی
        می‌رسی آخر دنيا - نوک كوه قاف
        به شهری كه همه آدم‌هايش خوشبختند.
        رد پای عشق را دنبال می‌كنم
        اما انگار آخرش به آسمان رسيده
        خوب شد مادربزرگ ديگر نيست
                                          تا ببيند
        شهر خوشبختی را به آسمان برده‌اند
        و ديگر هيچ جای زمين هيچ آدم خوشبختی نيست
                                                      حتا نوک كوه قاف
        اين روزها سخت مشغولم
        دنبال كسی می‌گردم كه پرواز بلد باشد.

        (۱۱)
        [دست مرگ]
        فکر می‌کردم
        دوستت که داشته باشم
        گره کور زندگی شل می‌شود
        خوشبختی سرش به سنگ می‌خورد
        بهشت را می‌گذارد برای خدایی
        که عشق را تبعید کرد
        و بر می‌گردد
        می‌خواستم
        با هر چرخ این زمین گرد
        هی ببوسمت
        ببوسمت
        ببوسمت
        می‌خواستم بخوانم چرخ چرخ عباسی...
        و خوشبختی
        مرا بندازد توی آغوشت
        اما نشد که نشد که نشد
        حالا هر لحظه
        گره دو دست از درون
        روی گردنم فشرده‌تر می‌شود
        و نبضم
        کندتر و
        کـندتــر  و
        کـــنـــد تــــر و
        کـــــ ـــ ـــنــــ ــــ ــــد...
        واقعیت دارد
        دوستم نداری
        و دیگر نه زمین
        نه خوشبختی
        نه حتی خدا
        هیچ کس نمی‌تواند
        دست مرگ را از گلویم بر دارد.
         
        (۱۲)
        [هوس بوسیدنت]
        از صورتت نقاشی کشیده‌ام
        همان‌طور که دلم می‌خواست باشی
        حالا چشم‌هایت فقط مرا می‌بیند
        و لبخند همیشگی‌ات
        لحظه‌های نبودنت را
        می‌پوشاند
        فقط مانده‌ام
        هوس بوسیدنت را چه کنم؟

        (۱۳)
        [عشق یعنی همین]
        باید می‌دانستم
        عشق مرداب نیست
        و آغوش، زمین‌گیرت نمی‌کند
        دوست دارم
        دوباره، دستم را که دراز می‌کنم
        آسمان توی مشتم باشد
        شب‌ها ستاره بچینم
        دلم که گرفت، با گنجشک‌ها پرواز کنم
        تو شاید به این حرف‌ها بخندی
        اما قلبم گواهی می‌دهد
        عشق یعنی همین
        دیگر، هرگز
        به آغوشت باز نمی‌گردم.

        (۱۴)
        روی ملحفه‌هایی
        که هنوز بوی تو را می‌دهند 
        غلت می‌زنم...
        می‌خواهم از صفر شروع کنم
        درست مثل همه‌ی بازنده‌ها
        و بی‌خیال، روی طبل بی‌عاری ضرب بگیرم
        حتا می‌توانم لبخند بزنم
        اتفاق خاصی نیافتاده
        جز اینکه رفته‌ای
        و این اصلن اهمیتی ندارد!
        ببین
        دارم با تنهایی
        در ملحفه‌هایی با بوی تو 
        عشق بازی می‌کنم
        من و تنهایی 
        با هم، به ریش دنیا می‌خندیم!
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۸۸۲ در تاریخ يکشنبه ۲ شهريور ۱۴۰۴ ۰۳:۱۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        مریم رمضانی
        پنجشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۴ ۰۰:۳۰
        درود لیلا بانو!
        زنی
        با سنگین‌ترین بار دلتنگی
        روی شانه‌هایش -تو را دوست می‌داشت. خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        پنجشنبه ۶ شهريور ۱۴۰۴ ۲۳:۱۴
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1