سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 22 آبان 1404
  • شهادت سيد علي اندرزگو به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1357 هـ ش
23 جمادى الأولى 1447
    Thursday 13 Nov 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زیباتر از این نیست در عالم(بسم الله الرحمن الرحیم)به سایت خودتان شعرناب خوش آمدید.فکری احمدی زاده(ملحق)مدیر موسس سایت ادبی شعرناب

      پنجشنبه ۲۲ آبان

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      جامعه ای در غبار فراموشی
      ارسال شده توسط

      یعقوب پایمرد

      در تاریخ : سه شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ ۰۲:۴۲
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۹۰ | نظرات : ۲

      جامعه‌ای در غبارِ فراموشی
      نویسنده: ✍️یعقوب پایمرد
      در دل این روزگار پُرآشوب، جامعه ما چون کاروانی خسته، در بیابان بی‌نقشهٔ توسعه، در جستجوی پناهی است که سایه‌اش سال‌هاست از سر مردم کوتاه شده. واژه‌ها در گلوی اهل قلم گیر کرده‌اند، و صداها پشتِ دیوار بلندِ بی‌تفاوتی خفه می‌شوند.
      جامعه‌ای که در آن، فرهنگ دیگر کالایی لوکس شده، ادب به جایگاهش بازنگشته، و انسان به حاشیه‌ی محاسبات اقتصادی سقوط کرده است. در چنین وضعی، مردم نه با نان، که با "تحمل" زنده‌اند؛ و هر روز بیشتر در خود فرو می‌روند، چون نمی‌دانند که آیا صدایشان شنیده خواهد شد یا نه.
      فرهنگ؛ ستونِ فروریخته
      فرهنگ که روزی تکیه‌گاه معنوی هر قوم و ملت بود، امروز در گرداب تقلیدهای کور، شهرت‌های پوشالی و سرگرمی‌های لحظه‌ای، آرام آرام به دست فراموشی سپرده می‌شود. ما آیینه‌های مادربزرگ را فروختیم و صفحه‌های بی‌ریشه را خریدیم؛ اما آن صفا، آن مهر و آن ادب را دیگر از کجا بخریم؟
      نسل نو، اگرچه پُرانرژی و باهوش است، اما اغلب بی‌تاریخ مانده‌اند. نه به خاطر کم‌فهمی، که از سر کم‌توجهی ما به ریشه‌ها، به زبان مادری، به شعرهای پدر، به قصه‌های مادر…
      جامعه؛ از رنج تا سکوت
      جامعهٔ امروز زخمی است؛ زخمی از بیکاری، گرانی، فساد، بی‌اعتمادی و فاصله طبقاتی. پدری که نمی‌تواند برای فرزندش دفتر بخرد، مادری که دارو را میان نان و اجاره مقایسه می‌کند، جوانی که رؤیا ندارد، چون زندگی‌اش فقط بقاست…
      مردم نجیب ما، صبور و کم‌ادعا، بار همهٔ این مصائب را بر دوش می‌کشند و دم نمی‌زنند. اما این سکوت، نشانهٔ رضایت نیست؛ نشانهٔ درماندگی است.
      راهی اگر هست...
      امید اما هنوز هست. تا زمانی که قلم هنوز می‌نویسد، معلم هنوز درس می‌دهد، و مادر هنوز در گوش فرزندش لالایی هویت می‌خواند، می‌توان از آینده‌ای روشن سخن گفت.
      برای نجات جامعه، باید به فرهنگ بازگردیم. به کتاب، به گفتگو، به آموزش، به اعتماد، به محبت…
      و باید مسئولان، نویسندگان، معلمان، والدین، همه و همه، دست در دست هم، جامعه را دوباره معنا کنند.
      زیرا اگر ما فراموش کنیم که که بودیم،
      آینده‌مان هم ما را فراموش خواهد کرد
      یعقوب پایمرد( زلقی)  

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۵۷۹۸ در تاریخ سه شنبه ۲۴ تير ۱۴۰۴ ۰۲:۴۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1