سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 19 تير 1404
    16 محرم 1447
      Thursday 10 Jul 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        اگر می خواهی خوشحال باشی، پس باش.لئو تولستوی

        پنجشنبه ۱۹ تير

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        کفتر
        ارسال شده توسط

        سید علیرضا دربندی

        در تاریخ : ۷ روز پیش
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۸ | نظرات : ۰

        ابراهیم عاشق کفترهاش بود یه جوری دیوونه وار که حاضر بود خودش غذا نخوره ولی آب و دون اونها سر موقع باشه 
        یه جوری باهاشون حرف می‌زد که انگار داره با عزیزترین آدم زندگیش حرف میزنه 
        محال بود کله یکیشون ببوسه بقیه رو هم دونه به دونه نبوسه با خودش میگفت حسادت میکنن 
         
        و حالا با این همه عشق ؛ زنش بهش پیله کرده بود که از این به بعد من یا کفترهات 
        امشب اومده رو پشت بوم یه گوشه تکیه داده و خیره به کفترهاش شده و شروع میکنه با خودش حرف زدن  : خب هر کی تو زندگیش یه عشقی داره ؛ یکی ماشین بازه یکی فیلم بازه یکی کتاب بازه خب منم عاشق کفترهامم ؛ این چه موقعیت گندیهکه منو توش گیر میندازی 
        من تو رو دوستت دارم اما می خوای واقعیتشو بدونی نه اندازه کفترام 
        کفترام جای خالی محبت مادرو برام پر میکردن که دست چپ و راستمو شناختم از آقای بدبختم طلاق گرفت و رفت دنبال عشق و حالش و دوازده ساله اصلا نپرسیده بچه هام کو
        اُردکم بچه شو فراموش نمیکنه که مادر من کرد

        کفترهام جای خالیه آقای زحمت کشمو پر میکنه که صبح تا شب یه جا کار می‌کرد و شب ها یه جای دیگه نگهبانی میداد که بتونه شکم منو خواهر خیر و خوشی ندیده تر از خودمو سیر کنه 
        همینطور با خودش حرف می‌زد و قطره اشکی از گوشه چشماش راه گرفته بود که توی همون حالت خوابش برد
         
        دم دمای صبح بود که با صدای زنش چشماشو باز کرد : دیوونه چرا اینجا خوابیدی ؛ بیا برو سر جات بخواب منم یه طوری با این هووهام کنار میام 
         
        نویسنده : علیرضا دربندی

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۷۶۶ در تاریخ ۷ روز پیش در سایت شعر ناب ثبت گردید
        ۲ شاعر این مطلب را خوانده اند

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        عارف افشاری (جاوید الف)

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1