نگاهکی به تاج القصص
عالِم بخاری را پرسیدند : دربهشت درختی ست که آنرا طوبیٰ گویند ، هیچ غرفه ای وحجره ای نبُوَد که اِلّا شاخی ازآن درخت درآن باشد ، مانندِ آن در دنیا کدامست ؟
عالم گفت : مانند آن آفتاب است که هیچ حجره و غرفه ای از وی خالی نبُوَد .
پرسید : دربهشت ، خوردن هست ، بول و غایط نه ، مانند آن در دنیا چیست ؟
عالم گفت : مانند آن بچه ی درشکم مادر، از روی ناف غذا به وی میرسد ، وی را خوردن هست و بول و غایط نه ، که اگر بودی مادر هلاک شدی .
ترسا گفت : صفت نعمتِ بهشت آنست که هرچه بخوری سپری نشود ، مانند آن در دنیا چیست ؟
عالم گفت : مانند آن ، علم است ، هرچه بگویی سپری نشود .
درباره ی سجده ی فرشتگان بر آدم هم عالم گفت : واین سجده ی تحیت بود ، سجده ی عبادت نبود ، که سجده ی عبادت جزحق را روا نبُوَد .
و گفت :
خداوند آدم را ازخاک زمین آفرید . خاک خزینه دارست ، گنجهای گوناگون دارد ، گنج سیم دارد ، گنج زر دارد ، کالبد پیغامبر دارد ، اندام صدّیقان دارد . چون خاک اصلی تر آمد ، آدم بِهْ ازهمه خلقان آمد . خاک را با اصل آدم مخصوص کرد ، تا سزا به سزا نهاده بُوَد ، که حکیم چنین کند .
بدان که خاک ازآتش بهترست که سببِ وصلت است و، آتش سببِ فُرقَت . آتش امانت پذیر نیست وخاک امانت پذیرست، وخاک متواضع است، وآتش متکبرست . یک دانه به خاک دهی، هفتصد به تو بازدهد ، وآتش خائن است ، هرچه به او دهی ، نیست کند . آتش را به ظاهر نورست ، درباطن دود ، و خاک به ظاهر روشنایی ندارد لیکن در باطن منفعت دارد . مَلِک تعالی آدم را بیافرید ازخاک ، آنگاه کالبد آدم را صورتی داد ازهمه صورتها نیکوتر .
ازکتاب تاج القصص ، نوشته ی ابونصراحمد بن محمد بخاری
سپاس فراوان