جان دمو
زندهیاد "يوخنا دمو يوسف" معروف به "جان دمو" شاعر عرب عراقی، زادهی سال ۱۹۴۲ میلادی،در شهر کرکوک بود.
دمو جزء شاعران موسوم به "جماعت کرکوک" بود، که به سوررئالیسم و دادائیسم گرایش داشتند و بر علیه شعر اجتماعی شاعرانی عربی چون، "نزار قبانی“، "عبدالوهاب البیاتی"، "بلند الحیدری" و... موضع سختی گرفتند.
وی در سال ۲۰۰۳ میلادی، در استرالیا و در اوج فقر و نداری و کارتنخوابی، بر اثر سکتهی قلبی درگذشت.
◇ ترجمهی چند شعر از او به فارسی:*
(۱)
در جست و جوی تو هستم
میان خاکسترهای حافظه
اندرون خاکسترهای صاعقه
مابین آتشهای خلاء
در عشق
در عذاب
در دگرگونی و انقلابها
در زجهی قلوب پاره پاره
میان تار گیتارهای مسکوت
در روزهای زیبای تعطیلات پایان هفته
همراه اساطیر
در دیروزها، با ریههای گرفته
در ژرفناها،
در همه جا
غیر از این جهان،
تو را میجویم
ای محبوبِ من…!
(۲)
پنجره باز است،
قلب باز است،
آسمان هم باز است...
و آنجا، جایی آن دورها،
جنگ در جریان است.
همه در مقابل جنگها
هیچکس در مقابل هیچ جنگی
جنگ در مقابل جنگ
و کاغذ را در کتابت بگذار.
--------
* ترجمه از متن کُردی توسط زانا کوردستانی
◇ نمونهی شعر به عربی:
(۱)
” الشاهد“:
وحدك البهجة / الق الكون في
و الموت و سادة للضد
يا عرف الريح، مذ العبور ادق جسدي
بصمته لليتامى، وابارك الزيت بمخاض،
الرحيل عائلة، و النار.
مذبوح شجر الضوء، ملء البدء صليت
و اشعلت الماء في صمتي، هو النهار
لو يمر اللهب تجليا
لو يورق البحر هدأة
لو تبحر الروح
لو تمطر
لو.
الان، بعطر مبارك انهض، بشجر
حاضر أتوحد فيك،
و اعلن.
النافذة مفتوحة،
القلب مفتوح.
السماء، ايضا، مفتوحة.
و هناك، في مكان ما بعيدا، تدور حرب
حرب الكل ضد الكل
حرب اللا احد ضد لااحد
حرب اللاحرب“.
و اودع الورقة في الكتاب
(۲)
عظيمة كل الحقائق مابعد الصفر
دون لماذا
حتى لو بقي العنقاء محبوسا
في خرافات اللامحدود
ستبقى كل بوصلاتنا بلا جدوى..الاحرى
ان يصار الى مؤاخاة التنين
والابقاء على الفراغات
على ما هي عليه، أو
قريبا...
(۳)
في شوارع بغداد
كان يركض قط حافي
ثم ابتسم
لكلب ينبح من الجوع
بعدها أستمر بالركض
ثم ألتفت ...وجد
ذيله مقطوع
أبتسم لذلك
(۴)
البقرة حلوب مخصية
والكل نقر على مؤخرتها
أما هم عريهم واضح
أمام حمار يشتكي من لذيذهم
ثم فحص مؤخرته
وجد فيها عود ثقاب
لايستطيع أخراجه
عندها نام يتألم
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی