سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        شکوفه رضایی شاعر رزنی
        ارسال شده توسط

        لیلا طیبی (صحرا)

        در تاریخ : سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۳۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۰ | نظرات : ۲

        بانو "شکوفه رضایی"، شاعر همدانی، زاده‌ی ۲۶ دی ماه ۱۳۶۸ خورشیدی، در شهر رزن است.
        کتاب "این موسیقی قطعی نیست" مجموعه اشعار اوست، که در خرداد ۱۳۹۹ توسط انتشارات شانی در ۷۲ صفحه منتشر شده است.

        ◇ نمونه‌ی شعر:
        (۱)
        غم انگیزند 
        چترهایی که در بساط دست‌فروش‌ها 
        پیر می‌شوند 
        امروز چندمین روز پاییز است؟
        نگران کشاورزها نیستم 
        این باران
        محصولی را بند نمی‌آورد
        نگران سقف‌هایی نیستم 
        که هر بار بازنویسی کردم
        رد اشک هاشان
        از این سطرها نرفت 
        یا کفش‌هایی که بیرون از این شعر دهانشان باز مانده است 
        اما نمی‌دانند 
        دردها، از کجا آب می‌خورند!
        گوشت را نزدیک بیاور
        برای این باران یک‌ریز 
        نقشه‌ای ندارم
        خیالت را راحت کنم 
        نگران چتر فروش‌ها هم نیستم 
        در تمام معبرهای دنیا هم 
        چتر اگر بچینند 
        باز
        پاییز رهگذران دیوانه‌ی زیادی دارد
        غم‌انگیز نیست 
        بارانی که در خیالم 
        می‌بارد
        و هیچ چیز را
        خیس نمی‌کند 
        تنها عذاب‌آور است 
        مثل شبی در خواب‌های پریشان
        که بخواهی فریاد بزنی 
        و صدا لال باشد‌!.

        (۲)
        روزی دستت را
        میان شلوغی‌های زندگی‌ات می‌بری
        و آلبومی کهنه را
        برای تکه عکسی 
        زیر و رو می‌کنی 
        کتاب‌هایت را می‌تکانی 
        و سراسیمه فکر می‌کنی 
        در جست‌و‌جوی مهم‌ترین دست‌خط دنیا هستی 
        شاید 
        تلفن‌های همراه
        امکانات ویژه‌تری آورده باشند 
        مثلاً شماره را بگیری
        صدایی 
        شمرده‌ شمرده بگوید:
        مشترک مورد نظر 
        دیروز
        پنج عصر 
        چای‌اش
        در یک فنجان چینی قرمز 
        از دهان غروب افتاد
        و تنها دوربینی 
        با کیفیت بالا...
        صدا
        شمرده شمرده
        تکرار می‌کند:
        مشترک مورد نظر...
        بوق ممتدی
          بغض‌ها را آزاد می‌کند.

        (۳)
        اگر اسب‌ها به وحشت افتادند 
        سگ‌ها شروع به زوزه کشیدن کردند 
        و بزهای کوهی 
        از قله‌ها گریختند 
        کفش‌هایت را در بیاور
        در من پنجره‌ای‌ست 
        که از کوچ کبوتری
        جان سالم به در برده است!.

        (۴)
        این را بردار
        و همین حالا به نام خودت منتشر کن 
        مثل تمام شعرهای دنیا 
        تکه‌های کنده شده‌ام
        هر جای جهان بروند 
        زخم‌هایی را بر قلبم لو می‌دهند 
        زخم‌هایی که زیر هیچ چسبی 
        پنهان نمی‌شنود!.

        (۵)
        همیشه همین است 
        این‌که یکی بایستد 
        و دیگری
        قاطعانه بیفتد 
        اما 
        ما با قاعده‌ها فرق داشتیم 
        ما هیچ‌کدام
        قصد افتادن نداشتیم 
        حتی به پای هم 
        ای کاش افتاده بودی
        از طبقه‌ی نود و نهم یک برج
        از در اتومبیلی که ناگهان به دره‌ای عمیق 
        یا با سقوط وحشتناک یک هواپیما 
        بعد 
        خبر نابودی‌ات
        می‌افتاد
        در تمام دهان‌ها 
        و کسی نمی‌دانست 
        از تو قسمتی باقی مانده است 
        در یک جای امن 
        خیلی امن 
        ما با قاعده‌ها فرق داشتیم 
        تو افتادی
        از مهربان‌ترین جایی که توانستی کشف کنی 
        کشوری دست‌نخورده
        و آرام
        اما 
        چشم‌های من بلندترین ارتفاعِ…
        ما با قاعده‌ها فرق داشتیم 
        نابودی‌ات
        خبر هیچ رسانه‌ای نشد 
        و کسی نفهمید 
        پشت مرزهای من 
        برای تو 
        چه اتفاقی 
        می افتد.
         
        (۶)
        کار او تمام بود
        دیگر 
        ماه از سرش گذشته بود!.
         
         
        گردآوری و نگارش:
        #لیلا_طیبی (صحرا) 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۵۰۴۶ در تاریخ سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ ۰۳:۳۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ ۰۶:۰۰
        انصافا که این شاعر نیاز به معرفی داشت... خندانک
        به شدت نامعلومی از کاراش خوشم اومد... واقعنی برام عالی و جذاب بودند... خندانک خندانک
        حتما اسمشو سرچ می‌کنم و بیشتر از کاراش می‌خونم... باورتون میشه تا الان سه بار شعراشو خوندم... شعر خوب یعنی همین... یعنی رهات نکنه و هر لحظه درگیرت کنه... خندانک
        خیلی مرسی از شما برای معرفی این بانوی شاعر... خندانک
        سلام و صبح بخیر... خندانک
        سی‌پاس از زحمتی که کشیدید... خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        عارف افشاری  (جاوید الف)
        سه شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۳ ۰۷:۱۷
        خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4