سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    حکیمانه
    ارسال شده توسط

    بهمن بیدقی

    در تاریخ : سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۶
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۴۹ | نظرات : ۸

    حکیمانه
     
    حکایت اول :
    گویند که اندر وقت ابومسلم مروزی ، درویشی بی گناه را به تهمت دزدی گرفتند وبه چهارطاق بازداشتند چون شب اندرآمد ، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم به خواب بومسلم آمد و وی را گفت : یا ابومسلم ! مرا خداوند فرستاده است که به تو بگویم : دوستی از دوستان ما بی جرمی اندر زندان توست ، برخیز و وی را بیرون آر . ابومسلم از خواب بجست و سر و پا برهنه به در زندان دوید و بفرمود تا در بگشایند و آن درویش را بیرون آورد و از وی عذرخواست و گفت : حاجتی بخواه از من . درویش گفت : ای امیر ! کسی که خداوندی دارد که چنین به نیمه شبان ، ابومسلم را سر وپا برهنه ازبستر گرم برانگیزد و بفرستد تا او را از بلاها برهاند آیا روا باشد که ازکسی حاجت بخواهد ؟
    بومسلم گریان گشت و درویش برفت .
    کشف المحجوب ابوالحسن هُجویری
     
    حکایت دوم :
    نقل است که شِبلی رحمت الله علیه یک روز یکی را دید که زار میگریست . پرسید چرا میگریی ؟
    گفت دوستی داشتم که بمُرد
    شبلی گفت : ای نادان ! چرا دوستی بگیری که بمیرد ؟
    تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری
     
    حکایت سوم :
    مردی  نزدیک پارسا مردی ، کیسه ی  پُر درم به دست گرفته گفت : یا استاد ! دلم تاریک شده است مرا پندی ده
    پارسا گفت : اندر آن کیسه چه داری ؟
    گفت : درم
    گفت : چندست ؟
    گفت : هزار درم
    پارسا گفت : سرکیسه بازکن . مرد باز کرد . پارسا یک درم برگرفت و گفت : پیشتر آی . پیشتر آمد
    آن درم برچشم نهاد و گفت : چشم بازکن و بنگر
    مرد گفت این درم بر چشم من است نمی بینم .
    پارسا گفت : ای مرد ! یک درم برچشم سر نهادی دنیا را نمی بینی پس هزار درم بردل نهاده ای چگونه چشم دل تاریک نشود تا عقبی را ببینی ؟

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۳۴۲۷ در تاریخ سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۰۲:۵۶ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقدها و نظرات
    طاهره حسین زاده (کوهواره)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۴۵

    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۸
    با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
    سپاسگزارم از لطفتان
    ارسال پاسخ
    نرگس زند (آرامش)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۰۶
    درود بر شما خندانک
    بسیار اموزنده بود خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۸
    با سلام و عرض ادب هنرمند بزرگوار
    سپاسگزارم از لطفتان
    ارسال پاسخ
    عارف افشاری  (جاوید الف)
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۰:۲۱
    خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۳:۵۹
    با سلام و عرض ادب آقای افشاری بزرگوار
    سپاس
    ارسال پاسخ
    جواد کاظمی نیک
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۴۳
    درودبرشما استاد بیدقی عزیزم بسیار عالی بود 🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻🪻
    💙💙💙💙💙💙💙💙
    🩵🩵🩵🩵🩵🩵🩵
    💐💐💐💐💐💐
    🌼🌼🌼🌼
    💟💟💟
    ❤️❤️
    ❤️
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۲ خرداد ۱۴۰۲ ۱۶:۴۱
    با سلام و عرض ادب آقای کاظمی نیک بزرگوار
    سپاسگزارم از لطفتان
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0