بانو "الینا نریمان" شاعر ایرانی، زادهی سال ۱۳۵۴ خورشیدی، است.
▪کتابشناسی:
- هیچکس مراقب سایهها نیست - نشر نیماژ - ۱۳۹۴
- کم کم چروکهای صورتم را میشمارم - نشر مروارید - ۱۳۹۶
و...
▪نمونهی شعر:
(۱)
در من آواز زنانیست
که در باوری سخت مردهاند
در غیرتی که در خانه خاک خورده
در عشیرهای که زیبایی اسبها
از لبخندهای زن
بیشتر جلوه داشت
پنجره را باز میکنم
حواسم را
پرت میکنم بین شلوغی شهر
و صدایم را در ازدحام بوق ماشینها
که در انتظار زیبایی زنی هستند که خانه برایش
جای امنی نیست
میخواهم به اندازه واژهای
که در فرهنگ لغت آدم نیست
و تنها جفت آدمهاست گریه کنم
میخواهم زیباییام را حبس کنم در کبودی زیر چشمم
که رگ غیرت پدر را زده بود
و حریف تمرینی مشتهای برادرهاست
چقدر صدایم را نمیشنود این شهر
چقدر ماشینها بدند.
(۲)
گم میشوم در تو
و هیچ صفحهای از روزنامهها
آگهی نمیدهند
بخش حوادث اما
عکسی دو نفره چاپ میکند.
(۳)
شبیه زنی هستم
که پای کوه
دامنش را به دامنه میدوزد
و قله زیر مه زیباتر است
چشم به راه اسبیست که یالش را
به باد نمیدهد
و سوارش مردی
که در صفحهی اول قصههای هزار و یک شب
به شکلهای مختلفی تصویر شده است
خوب که فکر میکنم
باید به کوه بزنم
این اسب و سوارش
در صفحات بعدی به شهر رفتهاند.
(۴)
شبیه هیچ بازیگری نمیشوم
وقتی تو را دلگیر میکنم
این سناریو به اشتباه
نقش مثبت دارد
تو باید با خنده وارد میشدی
و من با اخمی به شکل گریه
دوستت میداشتم
این نقشها به من نمیآید
این نقشها به تو نمیآید
این نقشها
از ابتدای فیلم
بر آب بود.
(۵)
برفی که نشست بر تنت
غمگینی چهرهی زنیست
که تاوان دوست داشتن را با چشمهای کبودش داده
من سردم است
و کمی از سایهام را آفتاب خورده است
و در خانه چیزی برای زندگی نمانده
دیگر وقت آن رسیده
که به خوابی زمستانی کوچ کنی
باید بیدارت میکردم
تا خون در رگهای خانه جاری شود.
(۶)
فرمانیه
دویست و هفتاد متر
سه خوابه
خوش نقشه و نور
...
ما در صفحهی نیازمندیهای همشهری زندگی میکنیم.
(۷)
فرمانیه
دویست و هفتاد متر
سه خوابه
خوش نقشه و نور
...
روزنامه را میبندد
مچاله میکند
میگذارد زیر سرش
و با کلاغهای خیابان ولیعصر
میخوابد.
(۸)
ما
روى نيمكت نشستيم
و با وسواسى زياد
تنهايیمان را قيچى كرديم
...
وقتى پاييز لبهاى درختان را بوسيد
شهر پر شده بود از تنهايى.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)