سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        فرَوَهَر
        ارسال شده توسط

        احسان فلاح رمضانی

        در تاریخ : يکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۵۱۰ | نظرات : ۳۳

        واقعیت این است که این نماد، نه آرمِ کورش است و نه علامتِ زرتشت. حتی اسم واقعی‌اش فروهر هم نیست. بلکه نماد خدایان دروغین باستانی است که به تدریج، در عصر باستان وارد ایران شد و طبق اسنادِ روشن، در عصر نوین توسط فراماسون‌ها به عنوان نماد هویت ایرانی (!) به بخشی از بدنه جامعه ایرانی تزریق شد.این نماد، یک نماد شیطانی است که دارای انرژی منفی بالایی است که برخی از جوانان ایرانی، نادانسته از آن استفاده می‌کنند.
        در تمدن سومر باستان (Sumerian) این نماد مورد استفاده بود و به عنوان ارباب اجنه (شاید همان شیطان) خوانده می‌شد:

        (سند: Relief Depicting Gilgamesh Between Two Bull-Men Supporting a Winged Sun Disk, Fr.Tell-Halaf, Syria)
        همچنین به این تصویر هم توجه کنید که باز هم مربوط به تمدن سومر باستان و دیگر تمدن‌های باستانی بین النهرین است:

        در تمدن‌ آشور میز این نماد استفاده می‌شد و گاهی به عنوان شَمَش (Shamash) و گاهی به عنوان یک موجود پرنده کماندار با کالبدی "شِبه انسانی" شمرده می‌شد:

        جالبتر اینکه این نماد در مصر باستان نیز استفاده می‌شد و حتی بر روی تابوت مومیایی فراعنه هم دیده می‌شود:



        1. هخامنشیان این نمادها (که در بین النهرین و مصر باستان وجود داشته) را گرفته و با نماد بت مردوک ترکیب کردند. بت مردوک، در اصل یک "گوساله" بود که بعدها در کالبد انسان (یا شِبه انسان) ترسیم شد. این "مردوک" همان است که کورش، در منشور خود از آن به عنوان خدایِ خود و خدای آسمان‌ها و زمین یاد می‌کند (مردوک، به معنی گوساله است و کورش از بت مردوک به عنوان خدای خود یاد می‌کند.

        همانطور که به عرض رسید، هخامنشیان، نمادِ گوی بالدار خورشیدی (The Winged Solar Disk) را با نماد بت مردوک ترکیب کردند و آن را به همین شکلی که امروز "به اشتباه" فروهر نامیده می‌شود درآوردند و از آن نماد در برخی کاخ‌های خود استفاده کردند. به عبارتی روشن‌تر، نمادی که امروز فروهر نامیده می‌شود، ترکیبی از دو نماد است. یکی نماد «گوی بالدار خورشیدی» و دیگری نمادِ «بت مردوک» که هر دو نماد، اصالت غیر آریایی دارند. سر پرسی سايكس (Sir Percy Sykes) ايران شنـاسِ انگلیسی در تأیید این گفتار می‌گوید: «صورت اين خدا كه به فروهر تعبير شده عيناً مأخوذ است از خداى آسوريان و بالاخره از مصر گرفته شده است.»[1] که این خود مؤیدی هست بر اینکه این نماد، ریشه در تمدن‌های بت پرست و خرافه‌گرای بین النهرینی و مصر باستان دارد. 
        در تمدن اورارتو (Urartu) که مردمانی بت پرست بودند و در شمال بین النهرین و شمال غرب فلات ایران زندگی می‌کردند، این نماد، نماد خدایان و موجودات ماوراء الطبیعی شمرده می‌شد. به چند نمونه از آثار باستانی اورارتویی توجه کنید:
         هر تصویری که در آثار هخامنشی و کتیبه‌ها حکاکی شده، دلیل نمی‌شود که نماد هویت ایرانی باشد، در کتیبه‌های هخامنشی، از نقش برجسته‌ی گاو و اسب گرفته، تا خنجر و نیزه و غل و زنجیر هم فراوان است. آیا می‌توان این‌ها را نماد هویت ایرانی خواند؟ خیر. ثانیاً هخامنشیان این نماد (که به عرض رسید به اشتباه فروهر خوانده می‌شود و نام واقعی‌اش «گوی بالدار خورشیدی» یا «مرد بالدار» است) را از تمدن‌های دیگر گرفته‌اند. 
        همه اسناد دلالت می‌کنند که این نماد، بیگانه هست و از هر طرف ریشه در خرافات و آیین‌های شرک‌آلود دارد. این نماد ربطی به زرتشت و دین زرتشتی هم ندارد. ببینید در سراسر عصر ساسانيان كه حكومت و جامعه، پیرو آيين زرتشتی بود، در هيچ كتيبه و نقش‌نگاره‌ای از اين نماد استفاده نمی‌شد. یعنی زرتشتيان در طول تاريخ از اين نماد استفاده نكردند. هيچ سند تاريخی پيش از قرن 20 ميلادی وجود ندارد كه اين نماد را به آيين زرتشتی ربط داده باشد. اما در سال 1925 ميلادی، يك زرتشتی ايرانی الاصل ساكن هندوستان، به نام جی اونوالا در مجموعه مقالاتی مدعی شد كه نماد مرد بالدار كه در تخت جمشيد و... وجود دارد، همان فروهر است!‌ اما همان زمان، يك دانشمند زرتشتی ايرانی الاصل ديگر به نام ايرج تاراپور والا گفت كه اين نماد هيچ ربطی به اهورامزدا و فروهر ندارد.[2] دقت کنید که در اوستا، کلمه فرَوَهَر یا فرَوَشی (Fravahar / Fravashi) آمده که به معنی «ذره‌ای از روشنایی اهورامزدا» هست.[3] اما این فروهر (یا فرَوَشی) قابل دیدن نیست و نماد دیداری یا تمثیلی هم برایش معنا نداشت.[4] همانطور که گفتیم، در سال 1925 میلادی یک زرتشتی بدون سند و بدون دلیل ادعا کرد که این نماد، فروهر نام دارد (در حالیکه پیش از آن، این نماد به عنوان فروهر خوانده نمی‌شد). حتی برخی از موبدان زرتشتی در قرن معاصر، برای اين نماد، تفاسيری ذكر کردند (که مثلاً حلقه به آن معنی و بال‌ها به فلان مفهوم و...) در حالیکه این تفاسیر، همگی جعلی و ناشی از بافته‌های ذهنی موبدان بوده و اصالت تاریخی و دینی ندارد.
        خب خود شما هم بدون دلیل حرف می‌زنید. ادعا کردید که این نماد، انرژی منفی دارد ولی حرفتان فاقد سند هست.
        ما برای این سخن، که این نماد، انرژی منفی دارد و رفته رفته باعث سقوط معنوی انسان می‌شود، دلیل داریم. اینطور نیست که بدون سند و دلیل حرف بزنیم. یک دلیل همین که این نماد، از لحاظ تاریخی اصالتاً مربوط به خدایان دروغین و آیین‌های شرک‌آلود است. از سویی برآمده از نماد بت مردوک است. و عرض شد که مردوک هم در اصل به صورت گوساله بود (یعنی ما بیاییم نمادِ شرک آلودِ آیین سراسر خرافه‌ی گوساله پرستان را به خودمان ببیندیم) طبیعتاً این انرژی منفی بسیاری دارد. از طرفی دیگر، این نماد (که به اشتباه فروهر خوانده می‌شود) امروزه توسط فراماسون‌ها و شیطان‌پرستان هم به عنوان نمادِ هویت استفاده می‌شود. برای نمونه به چند نمونه توجه کنید:



        پی‌نوشت:
        [1]. سرپرسى سايكس، تاريخ ايران‏ ترجمه سيد محمدتقى فخر داعى گيلانى‏، تهران: نشر افسون‏، ‏‏ج ‏1، ص 140.
        [2]. فروهر نگاره بالدار زرتشتيان، مجله رشد آموزش، شماره 20، پاييز 1384، ص 22.
        [3]. اردشیر آذرگشسب، مراسم و آداب زرتشتیان، تهران: انتشارات فرَوَهر، 1372، ص 197-203، رستم شهزادی، زرتشت و آموزش‌های او، تهران: سازمان انتشارات فروهر، 1371، ص 104-105، بهرام فره‌وشی، جهان فروری، تهران: انتشارات فروهر، 1388، ص 113
        [4]. بنگرید به: Encyclopædia Iranica, FRAVAŠI, by Mary Boyce, Originally Published: December 15, 2000, Last Updated: January 31, 2012, Vol. X, Fasc. 2, pp. 195-199
        متن عبارت: There is no certain plastic representation of the fravašis.
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۱۳۱ در تاریخ يکشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۱ ۲۰:۳۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0