سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 30 فروردين 1403
    10 شوال 1445
      Thursday 18 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        پنجشنبه ۳۰ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        اگر باهم بودیم...
        ارسال شده توسط

        غزاله غفارزاده

        در تاریخ : پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۴۵۵ | نظرات : ۶

        اگر باهم بودیم،
        گل‌های نرگس را روی موجِ موهایت
        می‌چیدم و در آبیِ عمیقِ چشمانت 
        فرو می‌رفتم؛ آنقدر دست و پا می‌زدم
        تا تو دستم را بگیری و سرِ احساسم را 
        از غرق‌شدن
        نجات بدهی.
         آخ لطافتِ سپیدِ دستانت!
        دیبای اصیلِ سرزمینِ احساس است
        و امید به فردای شهرِ آرزوها...
        انگار، آرامشِ سرسبز خیال من
        در آن‌ها نهفته است...
         
        اگر باهم بودیم
        برای بوسه‌هایم قصهٔ شیرینِ لب‌هایت
        را تعریف می‌کردم و آن‌ها را به‌سوی تو
        می‌کشاندم؛ 
        برای زخم‌هایم، نگاهِ گرمت را قرض می‌گرفتم
        و برای رنجِ درونم، آرامشِ چشمانت را...
        به‌راستی، در چشم‌هایت چه داری
        که اینگونه اضطرابِ واژه‌هایم را
        آرام می‌کنند و خیالِ سرکشِ مرگ را
        در دلم می‌میرانند؟
         
        اگر باهم بودیم
        ستاره‌ها را به‌یمنِ حضورت 
        از قابِ شب‌هایم محو می‌کردم
        و عذرِ ماه را به‌قدر تمام روزگارانی
        که قرار بود باهم باشیم،
        می‌خواستم. 
        در کنارت، سیاهی و سفیدی؛
         کوتاهی روزهای سرد زمستان و
         بلندای شب‌هایش که
        هیچ‌گاه اندازهٔ تنِ جهانم نشد و
        شعلهٔ آفتاب و سایهٔ مهتاب، برایم
        هیچ فرقی نداشت...
         
        اگر باهم بودیم
        چه قصه‌ها که نمی‌خواندم؛
        چه شعرها که نمی‌گفتم
        و چه بوسه‌هایی که روانهٔ لب‌هایت 
        نمی‌کردم...
        اگر باهم بودیم
        دست‌هایت را سفت می‌گرفتم
        و به عظمت بازوانت چنگ می‌زدم
        شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی‌رفتی
        شاید... شاید...
         
        غزاله غفارزاده

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۸۲۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۰۸:۱۱ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۰:۵۲
        درود بر شما

        اتفاقا بسیاری از آثار فاخر ادبی در غیاب معشوق و برای او سروده شده است خندانک
        غزاله غفارزاده
        غزاله غفارزاده
        جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۵
        درود
        بله، کاملا درسته
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱ ۲۳:۲۷
        سلام و درود بانو غفارزاده عزیز
        شعرتان را خواندم و لذتی بی نهایت بردم بسیار تا بسیار زیبا بود لطیف و همراه با احساس عشق و با بیانی روان و دلنشین
        آغاز و پایانی شیرین⭐⭐⭐⭐
        "شاید دیگر از دنیای من بیرون نمی رفتی"
        شاید....شاید
        خلاصه بگم لذت ها بردم از شعرتان...👌👌👌👌
        تبریک 💐💐💐💐
        غزاله غفارزاده
        غزاله غفارزاده
        جمعه ۲۵ آذر ۱۴۰۱ ۰۰:۱۶
        درود بر شما بزرگوار
        سپاس نازنین، لطف دارید
        ارسال پاسخ
        ساسان مردوخی
        يکشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۱ ۰۱:۰۲
        درود بر شما غزاله خانم
        سروده ای زیبا و شیوا 👏👏
        غزاله غفارزاده
        غزاله غفارزاده
        دوشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۱ ۰۶:۴۶
        درود، سپاس فراوان از شما
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0