سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        آرامشی بنامِ مرگ
        ارسال شده توسط

        بهمن بیدقی

        در تاریخ : پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۵۵ | نظرات : ۲

        آرامشی بنامِ مرگ
         
        ما تا وقتی با چیزهایی که در ذهنمان از آن تصویری ترسناک ساخته ایم مواجه نشده‌ ایم بیشتر میترسیم و
        وقتی که چاره‌ای جز مواجهه با آن نیابیم ، کمتر .
        و خدا را چه دیدی ؟ شاید مرگ ، آنقدرها هم که فکرمیکنید سخت و ترسناک نباشد که هیچ، آرام بخش و لذتبخش هم باشد.
        آیا سفرکردن ، میهمانی رفتن ، وحشتناک است ؟ آنهم مهمانی ای که دوستمان ترتیب داده ؟
        نه ، در اینصورت این ترس ، خیلی خنده دارست .
        درکنارِ دوستی واقعی و مهربان و ترس ؟
        صمیمیتِ دوستانه و ترس ؟ نه ، هیچگاه این دو ضد ، با هم جمع نمیشوند .
        اما اگر حق مردم به گردنت است نگران باش . خیلی هم نگران ، دراینصورت بترس . وحشتی عظیم .
        تا وحشت ، به حرکتت اندازد، تا جبران کنی .
        و وقتی جبران کردی ، برخودت مسلط شو و دیگر نترس ، چون خدای من ، خدای تو ، خدای ما ، که
        همه یکی است ، بسیار مهربان و بخشنده است و منتظر بهانه‌ ایست تا ببخشایدمان .
        پس از توبه و جبران ، حالا میتوانی بخندی ، امیدوار باشی ، و دیگر نترسی .
        زیباییِ بینهایت و زندگی بخشِ جاودانه که ترس ندارد .
        ترسِ ما ، ثمره ی کمبودِ اعمال خوب ماست .
        اما امید داشتن به خدا و مأیوس نبودن از رحمت بی انتهایش نیز، درجه ایمان ما را می نمایاند .
        من که کم کم میروم در آغوش میلیاردها سال - تا ابد – بیارامم .
        خدائیش راه سختی بود .
        من میروم و روحم که لبخندی زیبا بر لبانش نقش بسته ، دیگرانشاءالله هیچوقت عبوس نخواهد شد .
        روحم مجسمه ی لبخند خواهد شد و خنده ی مجسم .
        اما این راه سختِ دنیایی ، واقعاً با یک جنس مخالف ، و درعقیده موافق ، واقعاً راحت تر گذشت .
        بارها با روح همسرم نجوا کرده ام و به او گفته ام :
        با آرامش رفتن ات  را هیچگاه  فراموش  نمیکنم  که  ثمره ی پاکی  و سادگی  و مهربانی و دغدغه ی همیشگی ات برای کمک به نیازمندان و داشتنِ روح  باصفا  و مثبت و راضی به رضای خدا و نداشتنِ بارِحق الناس وسبکباری ات بود ، همانند مادرعزیزم
        که هم گونه زیستند وهم گونه رفتند .
        هیچگاه آرامشِ چهره ی همسرِ پاک ام و لبخندِ حک شده برلبان مادرپاک ام که با پرکشیدنشان دائمی شد ازخاطرم نمیرود . 
         
        بهمن بیدقی ۵/ ۴/ ۹۸ 

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۱۵۳ در تاریخ پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۳:۰۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۴۹
        سلام و عرض ادب خدمت شما
        بسیار زیبا و آموزنده بود
        واقعا عالی نگاشتید 🙏🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۵ خرداد ۱۴۰۱ ۲۲:۲۴
        با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
        بزرگوارید
        سپاسگزارم از لطف و مهر و حضور ارزشمندتان
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0